رهپویان غدیرشهرستان مرودشت

نمایندگی بنیاد بین المللی غدیر شهرستان مرودشت

رهپویان غدیرشهرستان مرودشت

نمایندگی بنیاد بین المللی غدیر شهرستان مرودشت

ویژه نامه خجسته زاد روز حضرت امام مهدی (عج)

 

 

جهان در انتظار عدالت  و صلح جهانی

و

عدالت     و صلح جهانی 

  در انتظار  دولت واحد جهانی

امام مهدی (عج)

ویژه نامه  خجسته  زاد روز

حضرت امام مهدی (عج)

گردآوری و تنظیم مطالب از : جلیل محمودی

مرودشت خرداد ماه 1395، شعبان 1437

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


صفحه 1

بسم الله الرحمن الرحیم

 پیشگفتار

طلوعت را همه چشم انتظاریم بتاب، ای آفتاب دادگستر

نهان کردی چو مهر رویت ای مه                                            جهان شد تیره، چون خوی ستمگر

سخن از خورشید پنهان است ؛ آن که به فرموده امام رضا علیه السلام :«... إذا خَرَجَ أشْرَقَتِ الأرضُ بِنُورِهِ...» ؛

از چشمه ساری جوشان که از تشنه کامان به دور مانده ؛ از شمشیر آخته یزدان که از نبود یاران در نیام خفته ؛ از آن دستِ نیرومند خدایی که در آستین فرو رفته ؛ از آن سمبل قطره های نقره فام اشک که از خشیتِ خدا فرو ریخته ؛ از آن حماسه همیشه جاوید خون شهیدان کربلا، خدنگ در مشت مانده.

آری، سخن از غیبت امام زمان علیه السلام است ؛ از بزرگ مظلوم دوران ؛ آن که یادش از خاطره ها فراموش شده است...

همو که اگر کسی مهربانی های او را ببیند و قطره ای از زلال محبّتش بچشد، دیگر فراموشش نخواهد کرد.  همو که هرکس به او پیوست از اغیار برید و سعادت دو دنیا را در کوی محبّت او دید.

همو که مؤمنان را انیس و رفیق و شفیق است. (2) .

به راستی، چرا کسی که پدرش را، برادرش را، دوست مُشفق و دلسوزش را از یاد نمی برد، امام زمانش را به فراموشی می سپارد؟!

مگر حقّ کدامین پدر افزون تر از حقوق امام زمان علیه السلام است؟! کدام برادر مهربانتر از اوست؟ دلسوزیِ چه دوستی بیشتر از دلسوزی ها و محبت های اوست؟

خود او خطاب به شیعیانش می فرماید : «إنّا غیرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ ولا ناسِینَ لِذِکْرِکُمْ». (3) .

ما در مراعات حال شما کوتاهی نمی کنیم و یادتان را از خاطر نمی بریم.

وقتی او - که ذخیره همه هستی، ثمره همه رسالت ها، منبع همه کمالات، سرچشمه همه خیرات و جلوگاه همه نیکویی ها و زیبایی هاست - هیچ گاه یاد ما را از خاطر نمی برد و در رعایت احوالمان هرگز کوتاهی نمی کند، آیا رواست فراموشی ما نسبت به آن امام مهربان . آیا روا است  غفلت از آن جانِ جهان؟!

هم او می فرماید :«... وَلَولا ذلِکَ لَنَزَلَ بکُمُ اللَّأْواءُ واصْطَلَمَکُم الأعْداءُ». (4) .

... اگر چنین نبود، بلاهای سخت بر شما فرود می آمد و دشمنان، شما را نابود می کردند.

آری، این او بود که به یاد ما بود و برایمان دعا کرد و در فتنه های بنیان سوز دوره غیبت، عنایت خویش را از ما دریغ نداشت، و همو بود که پایه استمرار حیات معنوی و تاریخی شیعه بود و هست و حقاً جفاست که حقوق آن بزرگوار را - چنان که باید - ندانیم و دفتر معرفتش را - چنان که شاید - نخوانیم.

اکنون... ای منتظر! کمی تأمّل کن و در اوج مقام معنوی امام زمانت بیندیش که او کیست و بزرگی کارش در چه حدّ است؟

صفحه 2

گرچه حضرات معصومین سلام اللَّه علیهم اجمعین همه یک نورند و یک حقیقت و دارای یک سنخ ولایت - که فرموده اند : «کُلُّهُمْ نُورٌ واحدٌ» - وجود اقدس حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه دارای امتیازاتی است و برنامه آن بزرگوار را ویژگی هایی است که باعث شده چشم امید همه، حتّی پیامبران و ائمه هدی علیهم السلام به او دوخته شود و اهمیت ظهورش به قدری است که پیوسته دودمان امامت و ولایت، در گفتار و رفتارشان، از آن حضرت به بزرگی یاد کرده و همگان را به عظمت او توجّه داده اند ؛ تو گویی چشمان در هاله غم فرو رفته همه انبیا و اوصیا چشم به راه روز قیام و آمدن اوست.

خون همیشه جوشان حلقوم حسین علیه السلام، به هنگام فجر، نام مهدی را بر صفحه افق نقش می زند و رنگ سرخ شفق در صفحه هر غروب، سرخی دل عرش نشینان را باز می خواند.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به اوج قله دانش آن امام قائم علیه السلام، اشارت می فرماید :

«ألا إنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالمُحیطُ بِهِ». (5) .

آگاه باشید که او (مهدی علیه السلام) وارث هر دانش و دربرگیرنده آن است.

مولای همه خوبان، امام علی علیه السلام از او به عنوان پناه دهنده ترین و آگاه ترین انسان ها یاد می کند :

«أوْسَعُکُمْ کَهْفَاً وَأکْثَرُکُمْ عِلْمَاً». (6) . او پناه دارترین شماست و عالم ترینتان.

آن گاه با شیدایی و شیفتگی از شوق دیدارش آه می کشد و لقایش را انتظار می برد، «آه! آه!... شَوقاً إلی رُؤْیَتِه». (7) .

بانوی هستی، فاطمه زهرا علیها السلام در لحظه های آخر عمر شریف پیامبر، با مژده «مِنّا مَهْدِیُّ هذه الأُمَّةِ» (8) تسلّی می یابد.

امام علم و تعلیم، حضرت صادق علیه السلام آرزوی دیدار او را دارد ؛ در فِراقش ناله می کند ؛ در غم غیبتش می سوزد ؛ از دوری رویش آسایش ندارد و از هجرانش پریشان و افسرده است و در حالی که لباسِ ساده بی گریبان پوشیده و روی خاک نشسته است، به سان مادر فرزند مرده، ناله سر می دهد و سرشک از دیدگان می بارد و با آن محبوب نیامده، نجوا می کند. (9) .

سرانجام... امام رئوف علیّ بن موسی الرضا علیه السلام با شنیدن وصف آن حجّت یزدان اشک از دیدگان فرو می ریزد، و به احترام نام مقدّس «قائم» از جا برمی خیزد ؛ می ایستد و دستان مبارک بر سر می گذارد و با آهی سوزان دعا می کند که : «خدایا! فرجش را برسان و قیامش را آسان گردان». (10) .

راستی، چگونه بگوییم که ما سرباز اوییم در حالی که امام صادق علیه السلام آرزومند خدمت گزاری آستان اوست و می فرماید : «لَوْ أدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أیَّامَ حَیَاتِی». (11) .

اگر روزگار او را درمی یافتم، سراسر زندگی ام خدمتش می کردم.

اینک که رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم مقام «مهدی علیه السلام» را می ستاید و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیها السلام به وجود او تسلّی و سرور می یابند و امام صادق علیه السلام به خدمتش می ایستد و در فراقش اشک می ریزد، و حضرت رضا علیه السلام به نامش از جای برمی خیزد و به یادش می گرید، شایسته بلکه واجب است که ما شیعیان نیز : - به یادش باشیم. - برای نزدیکی ظهورش، دعا کنیم.

صفحه 3

- در پی جلب رضایتش بکوشیم. - خلق را به سویش دعوت کنیم. - دل ها را از محبّتش لبریز گردانیم.

- خود را برای جانفشانی و جهاد در رکابش، آماده سازیم.

- در زمان غیبتش، وظایف خود را بشناسیم و در این راه به تلاش هرچه بیشتر پردازیم.

- در هجران رویش بنالیم و اشک بریزیم... تا - ان شاء اللَّه - توفیق دیدارش، نصیب گردد.

از آن جا که معرفت و اعتقاد به وجود مقدّس حضرت مهدی علیه السلام از پایگاه های مهمّ اخلاقی و پرورش های انسانی است، مطالعه در آثار و اخبار مربوط به حضرتش، نقش مؤثّری در بیداری و هوشیاری جان و اندیشه انسان ها دارد ؛ استعدادهای خفته را بیدار می کند و آدمی را در برابر مشکلات، امیدوار و نیرومند می سازد. (نقل از کتاب آفتاب در نگاه خورشید به قلم مرتضی طاهری و منتشر شده توسط انتشارات عهد )

در راستای وظیفه منتظران و امر مهم مهدویت به اختصار مطالب را در این جزوه گردآورده ایم تا تقدیم شیعیان و عاشقان ظهورش نموده وبه آنحضرت عرض کنیم این است آنچه در توان داشتیم و مانند ران ملخی است که مورچه ای تقدیم سلیمان نبی علیه السلام کرد .

به یفین او می پذیرد چرا که او کریم است و از اولاد کریمان است ، او امام مهربان است او می پذیرد   

امید است این مختصر نوشته  جرقه ای  از مشعل فروزان محبّت به حضرتش را در دل ها بیفزاید و حالت انتظار ظهور مصلح بزرگ را در دل های حقیقت جو فراهم آورد.ان شاء اللَّه.

اللّهمّ اکشِفْ هذه الغُمَّةَ عن هذه الأُمَّةِ بحضورِهِ، وعَجِّلْ لنا ظُهُورَهُ، إنَّهُم یَرَوْنَهُ بَعیداً ونَرَاهُ قَریباً، بِرَحمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمین (12)

خجسته زاد روز حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه بر عموم منتظرانش مبارک باد .

 الهم عجل لولیک الفرج والنصر.

گرد آورنده : جلیل محمودی شعبان 1437

پاورقی:

(1) کمال الدین وتمام النعمه، شیخ صدوق، صص371 و372.

(2) برگرفته از سخنان امام رضا علیه السلام در وصف امام. (عیون اخبار الرضا علیه السلام).

(3) احتجاج طبرسی، ج2، ص598.

(4) احتجاج طبرسی، ج2، ص598 نامه به شیخ مفید رحمه الله.

(5) بحارالانوار، ج37، فرازی از خطبه غدیر، ص214.

(6) بحارالانوار، ج51، ص115، ح24.

(7) همان. . (8) بحارالانوار، ج36، ص368، ح233. . (9) کمال الدین وتمام النعمه، ص353.

(10) منتخب الاثر، ص506.

(11) تاریخ الغیبة الکبری، ص359.

(12) مفاتیح الجنان، دعای عهد.

صفحه 4

ضرورت طرح مباحث مهدویت با توجه به لزوم معرفت امام

 أَینَ مُضطَرُّ ألّذِی یُجابُ إذا دَعی؟

پیش از پرداختن به هر کاری, اگر ضرورت و بایستگی آن معلوم باشد، انسان برای انجام آن، انگیزه و نشاط لازم را پیدا می‌کند. وقتی سخن از مباحث «مهدویّت» به میان می‌آید، ممکن است سؤال شود: با وجود موضوعات بسیار گوناگونی که در جهان علم و دانش وجود دارد، چرا باید به مباحث مهدویّت پرداخت؟

در پاسخ باید گفت که، «اندیشه‌ی مهدویّت» پاسخ گویی کامل و جامع به خواسته و نیاز دیرین انسان‌ها در اصلاح وضعیت نابسامان بشری است و «دولت مهدوی» پاسخ‌گوی تمام کاستی‌ها و ناراستی‌ها - براساس محوریت دین, اخلاق و معنویت - است.

بنابراین اثبات لزوم طرح این معارف و ارائه‌ی تصویری روشن از آینده‌ی موعود، نیاز به پژوهش و تحقیقات گسترده‌ای دارد که در این بحث به چند مورد از ابعاد گوناگون آن اشاره می‌شود:

1- لزوم معرفت امام

در فرهنگ دینی - قرآن و روایات - بحث معرفت و شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتی ویژه برخوردار است؛ به گونه‌ای که در ردیف اصول اعتقادی یعنی؛ توحید، نبوت و معاد قرار گرفته است. در واقع اعتقاد به وجود امام، در هر عصر و زمانی واجب است و به موجب دلایل عقلی و نقلی، ایمان بدون شناخت امام هر زمان تحقق نمی‌پذیرد، زیرا که پیروی کردن بدون معرفت و شناخت امکان ندارد.

در منابع روایی موجود، احادیث بسیاری وجود دارد که بیانگر اهمیت شناخت امام است. در این‌جا به چند نمونه از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

الف) شناخت امام، شرط اسلام واقعی

رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده‌اند:

«مَن ماتَ و لَم یَعرِف اِمامَ زَمانِه مَاتَ مَیتَةً جاهلِیَّة»؛( بحارالانوار، ج 51، ص 160) . «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.»

بر اساس این حدیث شریف که متواتر بین شیعه و سنی است، شناخت امام شرط اسلام است و اگر کسی بی شناخت امام بمیرد، گویا از اسلام بی‌بهره بوده است، هر چند مناسک و اعمال اسلامی را انجام داده باشد.

معرفت امام زمان (علیه السلام) آن‌گاه می‌تواند ما را از مرگ جاهلی برهاند که بتوانیم با شناسایی امام عصر خود از هدایت‌های او بهره‌مند شویم و اوامر و نواهی او را پاس داریم. و گرنه صرف این‌که بدانیم چه کسی در عصر حاضر امام ماست بی آن که این امام تأثیری در زندگی و فعل و ترک ما داشته باشد، نمی‌تواند مایه‌ی نجات و رستگاری ما باشد.

صفحه 5

بیان آیت الله جوادی آملی در مورد حدیث فوق این است که: «مرگ محصول زندگی است و اگر مرگ، مرگ جاهلی است، برای این است که زندگی، زندگی جاهلی است و کسی که با امام زمان رابطه ندارد و او را نمی‌شناسد مرده، و کسی که او را می‌شناسد زنده است.

یعنی کسی که هشتاد سال زندگی کرده، مثل یک درخت هشتاد ساله است، او عصاره‌ی درخت زندگی را در یک کاسه و در یک لیوان می‌ریزد و موقع مردن سر می‌کشد. حال اگر مرگ، مرگ جاهلیت است، معلوم می‌شود این کاسه عصاره‌ی جاهلیت ماست.» (فصل‌نامه‌ی انتظار، ش 13، مهدویّت و عدل الهی، ص 46 .)

ب- شناخت امام، عامل هدایت

امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند که بهترین دعا برای دوران غیبت حجت الهی و همچنین برای حفظ دین در فتنه‌های آخر الزمان این دعا است:

«اللهُمَّ عَرِّفْنِی نَفسَکَ فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنِی نَفْسَک لَم اَعْرِفْ رَسُولَک، اللهُمَّ عَرِّفنِی رَسُولَک فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسولَک لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اللهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دیِنِی»؛ (شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص343) «بارخدایا! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. بارخدایا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناسانی, حجّتت را نخواهم شناخت. پروردگارا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی, از دین خود گمراه خواهم شد.»

معرفت و شناخت امام زمان (علیه السلام) چراغ هدایت و رمز دین‌داری در دوران غیبت است و بدیهی است که این شناخت در مراحلی چند قابل تصور است. البته در جامعه‌ی کنونی ما، همه‌ی افراد بشر در ضمیر ناخودآگاه خودشان کم و بیش با آن حضرت آشنا هستند، آن‌چه حایز اهمیت است باور و ایمان قلبی به آن حضرت است که تأثیر عملی در وجود انسان دارد. یعنی اگر فردی بتواند در وجود خود یک باور حقیقی و ایمان واقعی نسبت به آن حضرت داشته باشد، به سوی هدایت راه یافته و از پرتو نور پرفروغ آن مشعل هدایت بهره‌مند شده است.

ج- شناخت امام و ثواب یاری ایشان در زمان ظهور

امام صادق (علیه السلام) در پاسخ یومَ نَدعُو کُلّ اناس باِمامِهِم...(قرآن اسراء)  یکی از شاگردان خود به نام فضیل بن یسار که در مورد آیه‌ی سؤال کرده بود، روزی که هر مردمی را با امامشان می‌خوانیم فرمودند:

«یا فُضَیل! إِعرِف اِمامَکَ فَاِنَّکَ اِذا عَرَفتَ امامَک لَم یَضُـرُّکَ تَقَدَّمَ هذَا الأمرِ اَو تَاَخَّرَ. و مَن عَرَف اِمامَهُ ثُمَّ ماتَ قبلَ اَن یَقومَ صاحبُ هذَا الامرِ، کانَ بِمَنزلَهِ مَن کانَ قاعِداً فِی عَسکرهِ، لا بَل بِمَنـزِلَةِ مَن قَعَد تَحتَ لِوائِهِ»؛ (کلینی، اصول کافی، ج1، ص371) «ای فضیل امام خود را بشناس، زیرا اگر معرفت امام خود را داشته باشی، جلو افتادن یا به تأخیر افتادن این امر زیانی به تو نمی‌رساند و کسی که امام خود را بشناسد، سپس (با معرفت) قبل از آن‌که صاحب این امر قیام کند از دنیا برود، همچون کسی است که در لشکر آن حضرت بوده باشد. نه، بلکه (بالاتر) مانند کسی است که زیر پرچم ایشان (در میدان جنگ) نشسته باشد.»

صفحه 6

آن‌چه در این روایت مورد تأکید واقع شده، این است که انسان باید بیش از پیش و در همه حال به معرفت امام عصر (علیه السلام) اهمیت دهد.

- شناخت امام، راه معرفت خدا

امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: «خَرَجَ الحسین بن علی‌ (علیهم السلام) ذاتَ یوم علی اصحابه فَقَالَ بَعدَ الحمدُ لله جَلَّ وَ عَزَّ وَ الصَّلاة علَی محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم): یا أَیّها النّاس إِنَّ الله - و اللهِ - مَا خَلَقَ العِبادَ إِلّا لِیَعرِفُوهُ، فَإِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإِذا عَبَدُوهُ استغنُوا بِعِبَادَتهِ عَن عِبادَةِ مَن سِوَاهُ. فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: بِأَبِی أَنتَ و أُمّی یا بنَ رَسُولِ الله، مَا مَعرِفَةُ الله؟ قالَ (علیه السلام): مَعرفة أَهلِ کلّ زمانٍ إِمَامَهُم الّذی یجب عَلَیهِم طَاعَتُهُ.»؛ (بحارالانوار، ج 23، ص 93)  «روزی امام حسین (علیه السلام) نزد اصحاب خود آمدند و بعد از حمد خدای عزّوجل و صلوات بر حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: ای مردم، قسم به خدا، پروردگار بندگان را نیافرید مگر برای این‌که به او معرفت پیدا کنند، پس وقتی معرفت او را یافتند، به عبادت او بپردازند، پس با بندگی او، از بندگی غیر او بی نیاز شوند. آن‌گاه مردی از ایشان پرسید: پدر و مادرم فدای شما، ای پسر رسول خدا، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمودند: یعنی مردم هر زمان، امام خودشان را که اطاعت او برایشان واجب است، بشناسند.»

از این روایت فهمیده می‌شود که کمال انسان و هدف از خلقت  «ماَ خَلَقتُ الجِنَّ و الإِنسَ إِلَّا لِیَعبُدُونِ» ( قرآن سوره ذاریات)  ، رسیدن انسان به مقام عبودیت و بندگی خداست. «و خلق نکردیم جن و انس را مگر این‌که مرا عبادت کنند. 

مقدمه‌ی عبودیت و بندگی، شناخت و معرفت خداوند است، که اگر انسان عظمت حق تعالی را دریابد، در مقابل او بندگی خواهد نمـود و راه شناخت خداوند متعال، شناخت و معرفت امام زمان (علیه السلام) است.

شیخ صدوق (ره) در تبیین حدیث یاد شده می‌گوید: «مراد این است که مردم هر زمان بدانند خداوند کسی است که آن‌ها را در هر زمان از امام معصوم خالی نگذاشته است، پس کسی که عبادت کند خدایی را که برای آنان حجت قرار نداده، پس غیر خدا را عبادت کرده است.»( علل الشرایع، ج 1، ص 9 ).

آری، فلسفه‌ی آفرینش انسان، رسیدن به مقام معرفت خداست. و این معرفت حاصل نمی‌شود مگر با معرفت امام و حجت عصر (علیه السلام)؛ چرا که امام آینه‌ی تمام نمای حق و واسطه‌ی شناخت خداست. چنان که امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«... نحنُ العَالِمُون (القَائِمُون) بِأمرِهِ وَ الدّاعُونَ إِلی سَبِیلِه، بنا عُرِفَ الله وَ بِنَا عُبِدَ الله، نحنُ الأدلّاءُ عَلَی الله و لَو لا نا ما عُبِدَ الله.»؛( بحارالانوار، ج 26، ص 260 ).

«ما دانایان (برپادارندگان) به امر خدا و دعوت کنندگان به راه او هستیم. به واسطه‌ی ما خدا شناخته و پرستیده می‌شود. ما راهنمایان به سوی خدا هستیم و اگر ما نبودیم خدا پرستیده نمی‌شد.»

( نویسنده:احمدی- فرزانه فرد)

 

صفحه 7

عمل، لازمه ولایت و دوستی اهل بیت است     

مومن کسی است که قلبا به خدا و رسول خدا و جانشینان رسول خدا  ( اهل بیت علیهم السلام) اعتقاد داشته، به فرامین آنها عمل می کند. ترویج اعتقاد بدون عمل از باورهای نادرست گروه مرجئه بوده، که روایات بسیاری در رد و لعن آنها وارد شده است. زیرا علاوه بر آن که لازمه ایمان، عمل به ارکان است، نشانه محبت راستین و معرف محب صادق، پیروی محب از محبوب خویشتن است. حضرت باقر علیه السلام فرمودند: (تعصی الاله و انت تظهر حبه - هذا لعمرک فی الفعال بدیع) (لو کان حبک صادقا لاطعته - ان المحب لمن احب مطیع) (تحف العقول: 303.) خدا را عصیان می نمایی و محبت او را اظهار می کنی؟ به دینم قسم که این کار از اعمال شگفت می باشد! اگر محبت تو راستین می بود، از خدا اطاعت می نمودی زیرا محب مطیع محبوبش می باشد. ( نقل از صفحه 72 اثار اعتقاد به امام زمان ) .

شرط ولایتمداری برائت از دشمنان صاحبان ولایت است تنها اظهار به محبت کافی نیست

بدیهی است، انسان، دوستدار هر کسی که باشد، از دشمنان او فاصله می گیرد والا در محبت او باید تردید کرد. خداوند متعال درقرآن به این اصل، تصریح فرموده است :

لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُوْلَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (سوره مجادله: 23). هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمی یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند ، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده ، و آنها را در باغهایی از بهشت وارد می کند که نهرها از زیر ( درختانش ) جاری است ، جاودانه در آن می مانند خدا از آنها خشنود است ، و آنان نیز از خدا خشنودند آنها «حزب اللَّه» اند بدانید «حزب اللَّه» پیروزان و رستگارانند.

 پس شرط داشتن محب اهل بیت علیهم السلام و پذیرش ولایت اهل آنان، دشمنی با کسانی است که با اهداف انبیاء علیهم السلام مخالفاند و حاکمیت خدا در زمین را بر نمی تابند دشمن اولیاء خدا و خلافت آنان بوده ، آنان را آزار داده و به قتل می رسانند ، فضائل آنان را انکار کرده و می کنند ، مانع نشر معارف اسلامی و اجرای حدود قرآن میشوند و خون مومنین را به ناحق بر زمین می ریزند و اموال و دارائی مسلمین را چپاول نموده و سرزمین مسلمین را عصب می کنند و مسلمانان از خانه هایشان بیرون می کنند . بین مسلمین اختلاف می اندازند و در یمن و سوریه و عراق و افعانستان به نام اسلام جنگ و برادر کشی را می اندازند و نسل کشس مسلمانان را دنبال می کنند تا پایه های سلطه استکبار جهانی (آمریکا و صهیونیسم بین الملل) را در بلاد اسلامی  محکم نمایند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روایتی در شان حضرت علی علیه السلام که اهل سنت نیز نقل کرده اند، فرمودند: لا یقبل الله ایمان عبد الا بولایته و البرائه من اعدائه. خداوند ایمان هیچ کسی را نمی پذیرد مگر اینکه او به ولایت حضرت علی معتقد بوده، از دشمنان او بیزار باشد. (المناقب، خطیب خوارزمی:33 و 32 ح 2) بدین جهت در روایات، آن کس از دوستداران اهل بیت علیهم السلام که با دشمنان اهل بیت دوستی نموده، دوستداران اهل بیت را دشمن بدارد، به دجال تشبیه شده، وجود آنان را باعث گمراهی مردم دانسته و فرموده اند: امام رضا علیه السلام فرمود : إن ممن یتخذ مودتنا أهل البیت لمن هو أشد فتنة على شیعتنا من الدجال ...(بحار الانوار جلد 75 )

صفحه 8

از میان کسانی که دوستدار ما اهل بیت هستند کسی است که فتنه او در جمع شیعیان ما از فتنه دجال شدیدتر است. راوی پرسید: به چه جهت؟ ای پسر رسول خدا؟ فرمودند: بموالاه اعدائنا و معاداه اولیائنا. زیرا با دشمنان ما دوستی نموده، دوستان ما را دشمن می دارند.

 (صفات الشیعه ح 14 از حضرت رضا علیه السلام).

در عصر تاریکی های غیبت امام مهدی (عج) و فتنه های آخرالزمان باید هوشیار و بیدار باشیم تا دردام  فریب دجالهای زمان و منافقین زمان در کسوت مسلمانی که در حدیث فوف به آن اشاره شد گرفتار نشویم.  

درحقیقت، محبت اهل بیت و اقرار به فضائل آن بزرگواران، اختصاصی به فرقه ناجیه، شیعه اثنا عشری نداشته، بسیاری از اهل سنت و دانشمندان نامی آنان اقرار به محبت اهل بیت علهم السلام دارند و در این زمینه کتابها نوشته اند در این امر با ما مشترکند.

آنچه جدا کننده اعتقاد شیعی از آنها می باشد، علاوه بر اعتقاد به خلافت ائمه اهل بیت علیهم السلام، توجه به لزوم تبری در کنار تولی است،

بنا برآنچه که عرض شد تنها اظهار به : پذیرش ولایت الله و اولیاء الله و محبت به آنان  بی برائت از دشمنان آنان منشا نجات نخواهد بود. بلکه با توجه به دیگر آیات قرآن ذیل مومنین را از اعتماد به کفار و ظالمین و دشمنان خدا و رسولش منع کرده است عدم برائت از کفار و مستکبران موجب خشم خاوند خواهد بود .

وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ(113سوره هود ) اتکا و اعتماد  بر ظالمان نکنید که موجب مى شود آتش شما را فرو گیرد و در آن حال جز خدا هیچ ولى و سرپرستى نخواهید داشت (واگر به ظالمان تکیه کنید و اعتماد نمائید ) یارى نمى شوید .

سوره مائده آیه57: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ.

اى کسانى که ایمان آوردهاید! افرادى که آیین شما را به باد استهزاء و بازى مىگیرند- از اهل کتاب و مشرکان- ولىّ خود انتخاب نکنید و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید!.

لَّا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ  وَ مَن یَفْعَلْ ذَالِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فىِ شىَْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَئةً  وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ  وَ إِلىَ اللَّهِ الْمَصِیر(  آل عمرانایه 28 ).

صفحه 9

افراد با ایمان نباید به جاى مومنان ، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند، و هر کس چنین کند، هیچ رابطه اى با خدا ندارد (و پیوند او بکلى از خدا گسسته مى شود)، مگر اینکه از آنها به پرهیزید (و به خاطر هدفهاى مهمترى تقیه کنید). خداوند شما را از (نافرمانى ) خود، بر حذر مى دارد، و بازگشت (شما) به سوى خداست..

 لزوم تربیت فرزندان بر ولایت آل محمد

آرزوی هر پدر و مادر مسلمان پیرو اهل بیت پیامبر اعظم علیهم السلام  این است که فرزندان صالح داشته باشد، دغدغه خاطر این است مبادا خدای ناکرده در این زمانه که نوجوانان و جوانان مسلمان زیر بمباران تبلیغاتی فرهنگ غربی قرار گرفته اند و استکبار و صهونیسم بین الملل بوسیله امپراطوری رسانه ای خود با شبیخون فرهنگی خود تمام تلاشش را مصروف انحراف جوان مسلمان ازفرهنگ اصیل اسلام و قرآن نموده است فرزندانشان نسبت به باور های اسلامی سست شوند واز صراط مستقیم الهی منحرف گردند و از ارزشهای اسلامی و فاصله گیرند.

وقتی که ما جایگاه اعتقاد به ولایت و معرفت امام زمان علیه السلام را در صحنه تفکر دینی دانستیم، لازم است تا اهمیت ویژه ای به معرفت و تربیت فرزندان خویش در جهت تولی و تبری داده، آن را محور تربیت دینی فرزندان خویش قرار دهیم. یعنی با فراهم آوردن زمینه های معرفت دینی، آنان را با اصول ولایت آل محمد علیهم السلام و منطق شیعه آشنا سازیم. تلاشهای دشمن در طول قرون متمادی را برای نابودی اهل بیت علیهم السلام و اخفاء فضائل و مناقب آل محمد علیهم السلام به آنان گوشزد کنیم. آنان را در مجالس سرور و عزای اهل بیت علیهم السلام شرکت دهیم و به این ترتیب، قلب آنان را از محبت اهل بیت علیهم السلام و تنفر نسبت به دشمنانشان مالامال گردانیم. باید به آنان بیاموزیم که وحدت سیاسی با اهل سنت در برابر دشمن مشترک، تعارضی با آموزه های دینی و فرهنگی شیعه مرزهای حق از باطل در مقام عقیده ندارد، رفتار امیرالمومنین علیه السلام در این جهت بهترین الگوی عصر ما است.

باید به امر ولایت دراعتقادات فرزندان خویش بیشتر اهتمام داشته باشیم در این خصوص  ائمه معصومین علیهم السلام بهترین الگوی ما است .

صفحه 10

پس ضروت دارد که پدر و مادر در عین پیگیری و توجه به نماز، تقوا، حجاب و دیگر فرائض فرزندان، باید به معرفت دینی آنان: خداشناسی، پیامبر شناسی، معادشناسی و بالاخص ولایت و امام زمان شناسی آنان بهای بیشتری داده، هم بیشتری بر آن بگمارند.

درروایت متعدد منقول از کتب اهل سنت و شیعیه رسول خدا صلی الله علیه وآله و ائمه

معصومین علیهم السلام در اهمیت آموزش فرزندان در مسائل اعتقادی و تربیت انان سفارش فرموده اند.

در حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده اندکه به جابر بن عبدالله انصاری، صحابی خودمیفرمودند در کوچه ها و محله های شهر مدینه اعلام کند: یا معاشر الانصار، ادبوا اولادکم علی حب علی ای گروه انصار، فرزندانتان را بر محبت علی علیه السلام تربیت کنید. (من لا یحضره الفقیه 318:3) ادبوا اولادکم علی ثلاث خصال: حب نبیکم و حب اهل بیته و علی تلاوه القرآن فرزندان خود را بر سه صفت تربیت کنید: ب علاقه به پیامبرتان و بر محبت به اهل بیت پیامبر و بر تلاوت قرآن. (جامع الصغیر، سیوطی) .

روی عن الطبرانی عن علی کرّم الله وجهه أن النبی صلى الله علیه وسلم قال:

«أدبوا أولادکم على ثلاث خصال حب نبیکم وحب أهل بیته وقراءة القرآن فإن حملة القرآن فی ظل الله یوم لا ظل إلا ظله مع أنبیاء الله وأصفیائه»( منهج التربیة النبویة للطفل، الدکتور محمد راتب النابلسی).

پرسش و پاسخ

چون مسئله مهدویت و انتظار ظهور امام عصر هجل الله تعالی فرجه از اهمیت ویژه ای بر خوردار است برای اینکه اینموضوع بهتر در ذهن جای بگیرد و در خاطر بماند مسائلی را در قالب پرسش و پاسخ مطرح می نمائیم.

 پرسش: به نظر شما آثار اعقاد به مهدویت چیست ؟

پاسخ: آثار فردی:

1- ایجاد و تقویت و استحکام اعتقاد به توحید و عدل الهی؛ ایجاد عدالت کامل و رفع هرگونه ظلم در جهان می‌تواند اعتقاد به توحید و اجرای عدالت را که از اسول اعتقادی دین اسلام و سایر ادیان الهی است، به اثبات برساند و باعث اعتقاد فردی می‌شود؛

2- ایجاد امید به زندگی و صبر در مقابل ناملایمات بخاطر فردای روشن؛

3- ایجاد حرکت مضاعف و شور و نشاط بیشتر در مسیر زندگی فردی؛

4- ارتباط معنوی دائم با احساس حضور امام معصومی که ناظر بر اعمال انسان است؛

5- رشد و تکامل تربیتی در اخلاق و رفتار و سایر شئون زندگی؛

صفحه 11

6- تقویت بعد عبادی به وسیله ارتباط معنوی با امام زمان(ع) از طریق نماز امام زمان(ع) و دعای عهد و دعای فرج و امثال این ادعیه که باعث رشد عبودیت فرد خواهد شد.

آثار اجتماعی:

این بخش در سه فصل مورد تحقیق و بررسی قرار می‌گیرد:

فصل اول: آثار اجتماعی ـ دینی

فصل دوم: آثار اجتماعی ـ تربیتی

فصل سوم: آثار اجتماعی ـ سیاسی

الف. آثار اجتماعی ـ دینی (رفتار‌های دینی جمعی):

1- مراسم نیمه شعبان و ایجاد شور و نشاط دینی در بین افراد جامعه: اینگونه مراسم لزوم اجرای عدالت را به افراد یادآوری کرده و شوق امید و انتظار فرج را به صورت فرهنگ عمومی در می‌آورد.

2- برگزاری مجالس دعا: دعای ندبه، آل یاسین، جامعه کبیره و سایر دعاهای مربوط به امام زمان(ع).

3- توجه به مکان‌های منسوب به حضرت مهدی(ع): مسجد جمکران و مسجد امام حسن عسکری(ع) در قم و مسجد سهله در کوفه و شهر مکه و صحرای عرفات توجه به این مکان‌ها محبت و اعتقاد به خدا را تقویت کرده، انسان‌ها را به سوی عبادت و توجه ویژه به معنویات سوق می‌دهد.

4- صدقه دادن برای سلامتی امام زمان(ع): این رفتار فردی علاوه بر ایجاد روحیه امام دوستی، ولایت و توجه به محبوب و ثواب عبادی، باعث یک نوع رفتار اجتماعی و ایجاد روحیه نوع دوستی و کمک به دفع فقر در جامعه نیز خواهد شد.

ب. آثار اجتماعی ـ تربیتی:

1- روحیه انتظار: انتظار افراد جامعه، برای تحقق هدفی والا و واقعی یعنی برقراری عدالت واقعی در همه ابعاد، می‌تواند موتور حرکتی برای پیشرفت جامعه به سوی ایجاد مؤلفه‌های عدالت شود.

2-امید به آینده‌ای روشن: جامعه‌ای که معتقد به مهدویت است هیچگاه دچار سردرگمی سیاسی و انحطاط فرهنگی نخواهد شد. امید به هدفی مقدس و دست یافتنی، انسان را به سوی طرح و برنامه برای سعادت و پیشرفت و تلاش برای تحقق و اجرای آن برنامه حرکت می‌دهد.

ج. آثار اجتماعی ـ‌ سیاسی:

جامعه‌ای که معتقد به مهدویت است در رأس اهداف آن، رفع ظلم و ستم و مبارزه با ظالمان و ستمکاران در جامعه خواهد بود. انقلاب‌های بزرگ دینی ـ سیاسی در جوامع از آثار همین اعتقاد است همانند انقلاب اسلامی ایران که نقطه عطفی در تاریخ مبارزه با رژیم‌های عدالت ستیز و استعمارگر می‌باشد.

تذکر: برای اگاهی بیشتر به فصلنامه انتظار شماره5، مجله موعود شماره 6 و کتاب آثار اعتقاد به امام زمان(ع) تالیف هادی قندهاری وکتاب آفتاب ولایت ـ آیت الله مصباح یزدی مراجعه فرمایید.

 

صفحه 12

پرسش چرا موضوع مهدویت اصیل است ؟

پاسخ: عقیده به مهدویت و انتظار ظهور نجات بخش، یک وعده حتمی الهی است و باعث روشن شدن نور امید در دل منتظران و پایداری در راه مبارزه با ظلم و ستم و تسلیم نشدن در مقابل جبهه‌های باطل و ظالم است.

مهدویت، مؤمنین را به بازگشت بسوی اسلام و تمسک به وحدت اسلامی و ریشه کن نمودن نفوذ بیگانه و نیز تنفر از کفر و الحاد دعوت می‌نماید.

قرآن کریم می‌فرماید: «ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین (آل عمران/139)؛ سستی نکنید و اندوهناک نشوید زیرا شما بلند مرتبه هستید اگر در ایمان ثابت قدم باشید».

در انقلاب اسلامی ایران، اعتقاد به مهدویت، الهام بخش امت مسلمان ایران بود که مشت محکمی بر دهان یاوه گویان و مکاتب الحادی و مادی گرا و مزدوران آمریکا و اسرائیل زد و آنها را آماده جانفشانی برای پیروزی و سربلندی اسلام نمود. و با تقدیم ده‌ها هزار شهید نام اسلام را در جهان بلند آوازه ساخت.

اصالت مهدویت را از ابعاد گوناگون می‌توان بررسی نمود:

1. امکان داشتن «عقیده به مهدویت»: برای بررسی یک اندیشه یا حادثه ابتدا معقول بودن آن مورد توجه است. زیرا اگر معقول و مورد پذیرش خرد و فکر نباشد سخن از وقوع یا عدم وقوع صحیح نیست. اعتقاد به مهدویت نزد عقل قابل تصدیق است و شک و تردید در آن (امکان عقلی آن) راه ندارد. این عقیده در بین همه ملت‌ها و امت‌ها مخصوصا مسلمین مورد پذیرش و مسلم و ثابت بوده است. از قرن دوم هجری که در مورد برخی مسائل اسلامی مباحثی (در رد یا قبول آن) عنوان گردید، در مورد «اصل مهدویت» هیچ شبهه‌ای وارد نشد.

2. موافقت با مبانی عقلی: مهدویت بر مبانی صحیح و عقلی و منابع اصیل استوار است. بیش از صدها کتاب و رساله در طول چهارده قرن گذشته که در این موضوع نوشته شده نشان می‌دهد که این عقیده مبتنی بر مبانی معقول وصحیح بوده و مصونیت زیادی در مقابل شبهه افکنان و مخالفان داشته است، و انکار مهدویت در واقع، انکار مبانی اصیل و احکام قطعی شمرده می‌شده است.

3. موافقت با فطرت و سنت‌های خلقت: حقیقت مهدویت سیر جوامع را منتهی به یک جامعه واحد و رسیدن به امنیت در دنیا و سعادت در آخرت می‌داند و چنین آرمانی از آرزو‌های دیرینه انسان‌‌ها و تطابق با تمام سنت‌های طبیعی در خلقت؛ یعنی رشد و تکامل در تمامی مراحل حیات می‌باشد تمامی انسان‌ها خواستار برقراری عدالت کامل در مسیر زندگی و رفع تبعیض‌ها و محو ظلم‌ها و ستم‌ها هستند و مهدویت نوید پیروزی عدالت خواهان و امید رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است و با ارائه راه‌کار‌های عملی برای رسیدن به این درجه از تکامل اجتماعی و انسانی به ندای فطرت‌های پاک انسانی پاسخ مثبت می‌دهد.

4. تمام ادیان آسمانی نوید عصر درخشان، سعادت عمومی، صلح جهانی و دوران پر خیر و برکت را به پیروان خود داده‌اند. زمانی که با آمدن مردی الهی و برقرار نمودن حکومتی بر اساس عدالت، تمامی نگرانی‌ها، هراس‌ها و نابرابری‌ها رخت بر بندد و ندای توحید بر روی زمین طنین انداز شود.

صفحه 13

این موعود الهی به نام‌های مختلف در هر دین معرفی شده است و در نشانه‌های کلی و مشترک مانند برقراری عدالت، مبارزه با ظلم، حاکمیت خدا پرستان در تمامی ادیان از او سخن گفته‌اند، این موضوع در جای خود قابل اثبات می‌باشد.

5. اصالت مهدویت بر اساس قرآن: در آیات زیادی پیروزی خدا پرستان و مؤمنین بر ظالمان از وعده‌های حتمی الهی شمرده شده است که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم:

ـ وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ(انبیاء، 105)؛

ـ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ ....(نور، 55)؛

ـ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرِینَ، خدا اراده کرده است که حق را به کلمات خود اثبات و اظهار نماید و دنباله کافران را قطع فرماید»(انفال، 7)

ـ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ، و ما اراده کردیم که بر مسضعفین در زمین منت گذارده آنها را پیشوایان مردم و از وارثان زمین قرار دهیم.(قصص،5)

ـ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ، همانا حزب خدا پیروزمند است، (مائده، 56).

ـ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ، همانا سپاه ما پیروزند،(صافات، 173).

ـ وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً، بگو حق آمد و باطل رفت که همانا باطل نابود شدنی است(اسری، 81).

6. اصالت مهدویت بر اساس روایات معتبر: کتاب‌های حدیثی شیعه و اهل سنت مملو از احادیث معتبر در مورد اعتقاد به مهدویت است. پیشوایان دین از پیامبر اسلام(ص) تا جانشینان بر حق ایشان یعنی امامان معصوم(ع) به طور مکرر از این موضوع سخن گفته‌اند و یاران و صحابه آن‌ها این سخنان را ثبت نموده و به نام حدیث در اختیار ما قرار داده‌اند. بسیاری از این احادیث از نظر علم حدیث شناسی مورد تایید قرار گرفته و قابل اعتبار و اعتماد شناخته شده است.

در مجموع کتب شیعه و اهل سنت چندین هزار حدیث در این موضوع وارد شده است که احادیث معتبر و قابل اعتماد آن به قدری است که اطمینان به حقانیت این موضوع پیدا می‌شود.

7. مورد اتفاق و اجماع شیعه و اهل سنت: در طول تاریخ اسلام این دو گروه از مسلمین بر این موضوع اتفاق داشته‌اند که مردی از اولاد رسول خدا(ص) و از فرزندان علی(ع) و فاطمه(س) برای برقراری عدالت فراگیر در دنیا قیام خواهد کرد و حاکمیت حق و توحید را به منصه ظهور خواهد رساند خصوصیت و نشانه‌های کلی این شخص در نزد آنان یکسان بوده و تنها در بعضی از خصوصیات جزئی اختلافاتی دارند. از آنجا که تمامی مسلمین این عقیده را اصیل و حق ‌می‌دانستند لذا با ظهور مدعیان دروغین مهدویت هیچگاه در صدد رد این اعتقاد بر نیامدند، بلکه با ذکر نشانه‌ها، در صورت عدم تطبیق بر مدعیان، به انکار و رد آنان ‌می‌پرداختند.

8. پشتوانه معجزات و کرامات: یکی از دلایل عام و همگانی در اثبات نبوت پیامبران و سایر اخبار غیبی ارائه معجزه واقعی است. هیچ پیامبری بدون معجزه به دعوی نبوت نپرداخته است. پس از آن معجزات یا کراماتی است که توسط امامان معصوم در موارد مختلف برای حقانیت خود ارائه شده است و این مسئله‌ای تاریخی و غیر قابل انکار است.

صفحه 14

در مورد عقیده مهدویت و شخص مهدی موعود نیز معجزات و کرامات بسیار زیادی در طول دوران زندگی از تولد تا این زمان و حتی قبل از تولد ارائه شده است که با بررسی هر یک می‌توان به اصالت و حقانیت این اعتقاد اطمینان پیدا کرد. نمونه بی نظیر آن ادامه حیات طولانی آن وجود مقدس و الهی است که مبتنی بر اصول قطعی اعتقادی و اسلامی استوار است و روایات متعدد و معتبر این موضوع را مورد تایید قرار داده است به طور اجمال موضوع معجزات مطلبی غیر قابل تردید است و باید در جای خود به طور مفصل و کامل مورد پژوهش و ارزیابی قرار گیرد.

9. مبتنی بر توحید و یکتاپرستی: دعوت تمامی انبیاء برای تحقق حکومت «الله» در زمین و لغو حکومت‌های غیر الهی است. هر نظام و حکومتی که مبنای الهی ندارد از نظر شرعی قابل اعتبار نیست و لازم الاطاعه نمی‌باشد. تنها کسی که حق قانونگذاری در همه امور را دارد خداست. هر حکومت خود سرانه و خارج از حدود الهی، حکومت جاهلیت و غیر توحیدی است و هیچ اصالتی ندارد و قابل احترام و اتباع نمی‌باشد.

برقراری حکومت عادلانه و اجرای قوانین الهی و تقسیم منابع ثروت بر اساس عدالت توسط مردی الهی که از طرف خدا تعیین و معرفی شده است، در مسیر حاکمیت توحید بر روی زمین است. این امر اصالت مهدویت را از این زاویه به اثبات می‌رساند.

10. تاثیر عملی در زندگی عدالت محور برای مسلمانان جهان: صدها میلیون مسلمان در سراسر جهان تحت تأثیر نفوذ معنوی اسلام قرار دارند و اسلام و احکام آن بخش‌های مهمی از زندگی آنها را فرا گرفته است. این نفوذ عملاً در معامله‌ها، معاشرت‌ها، عبادت‌ها، فرهنگ و آداب و رسوم مسلمانان از تولد تا مرگ به وضوح قابل مشاهده است.

یکی از این تأثیرات رعایت عدالت در زندگی و روابط متقابل با انسان‌ها اعم از مسلمان و غیر مسلمان است. این اعتقاد به عدالت اگر چه به طور تام و کامل ظهور ندارد، اما به طور نسبی انسان معتقد به اسلام را به طرف محوریت عدالت در زندگی سوق می‌دهد، و این عقیده بر خواسته از تعالیم روشنی بخش اسلام و نزدیک شدن به عدالت واقعی و کامل بدست مددی الهی بر روی زمین می‌باشد که از وعده‌های مسلم و غیر قابل تردید در دین مبین اسلام بوده است.

با اعتقاد به حاکمیت عدالت، انسان مسلمان سعی در نزدیک شدن به این آرمان بزرگ دینی می‌کند و روز به روز در جهات حاکمیت این فرهنگ در زندگی شخصی و اجتماعی تلاش می‌نماید و این خود دلیل محکمی بر اصالت این اعتقاد و تاثیر عملی در زندگی، تفکر و رفتار انسان مسلمان و مؤمن خواهد بود. عقیده به مهدویت مانع از یاس و نا امیدی و پذیرش ظلم و بی عدالتی شده و انسان مسلمان را آماده برای تحقق آرمان‌های عدالت طلبی می‌کند و تا مرحله جان فشانی در راه حاکمیت حکومت عادلانه الهی به پیش می‌برد. این هوشیاری و حق طلبی به تدریج به سایر ملت‌ها نیز سرایت کرده و زمینه برای عدالت جهانی فراهم خواهد شد.

صفحه 15

یادآوری: برای آگاهی بیشتر می‌توانید به کتاب امامت و مهدویت، ج2، آیت الله صافی گلپایگانی مراجعه فرمایید.

پرسش : چطور حضرت چنین عمر طولانی دارند؟ با ادله اثبات کنید چگونه این همه مصائب را تحمل می کند ؟

پاسخ: سؤال شما از چند بخش تشکیل میشود که باید به چند مطلب توجه کرد:

یکم. شیعه معتقد است در هر زمان باید حجت خدا وجود داشته باشد. این حجت یا پیامبر خداست و یا وصی او. و چون ما خاتمیت پیامبر اسلام(ص) و وصایت و امامت امامان دوازدهگانه معصوم را پذیرفتهایم، بنابراین، بعد از رحلت آن بزرگوار امامان یکی پس از دیگری به مقام امامت رسیده و حجت خدا در میان مردم در زمان خود بودند. و چون یازده امام از امامان شربت شهادت نوشیدند، بنابراین امام دوازدهم حجت خداوند خواهد بود و امام زمان میباشند.

وجود حجت در هر زمان هم استدلال عقلی دارد ـ که تحت عنوان واسطه فیض و اضطرار انسان به حجت مطرح میشود ـ و هم در آیات و روایات به آن تصریح شده است.

اما بحث واسطه فیض به صورت خلاصه،

اولین اثری که بر وجود امام مترتب است، این که امام، واسطه فیض الهی بر مخلوقات است و فیض الهی، به واسطه‌ی ایشان بر بندگان نازل می‌شود. واسطه فیض بودن، دو گونه قابل تصور است:

الف. نظام جهان اساس بر اسباب و مسببات است و هر پدیده‌ای از راه سبب و علت، ایجاد می‌شود. در رأس این سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به این بیان که: در فلسفه ثابت شده است که میان علت و معلول، سنخیت لازم است. مخلوقات مادی و حتی مجردات، به علت ضعف وجودی، نمی‌توانند مستقیماً از خداوند که در نهایت شدت وجود است، پدید آیند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودی، به گونه‌ای باشد که بتواند صادر از خدا باشد. بنابراین، باید معلول اولی باشد که دو حیث دارد: یکی آن که دارای شدت وجودی است تا معلول مستقیم خدا باشد و دوم آنکه می‌تواند جهت کثرت داشته باشد و به واسطه‌ی او، مخلوقات دیگر پدید آمده و از فیض وجود بهره برند. پس در واقع، فیض و خلقت اصلی، واسطه و صادر اول است و فیض خدا، از طریق او و در امتداد وجود او به کاینات می‌رسد. در عرفان نیز ثابت شده که نحوه وجودی خداوند، به گونه‌ای است که فیضان وجود و پیدایش موجودات گوناگون، نیاز به واسطه دارد. در عرفان به این واسطه یا اول مخلوق، انسان کامل و قطب می‌گویند.

ب. نظام جهان بر اساس هدف و غایتی خلق شده است و تا زمانی که غایت از این نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نیز به وجود خود ادامه می‌دهد. هدف از خلقت عالم، امکان حیاط انسان است و هدف از خلقت آدمی، عبادت و عبودیت است. عبادت و عبودیت کامل که همراه با معرفت کامل است، فقط از طریق امام و حجت خدا تحقق می‌یابد. پس تا زمانی که امام هست، هدف از خلقت نیز باقی است و لذا در سایه وجود او نظام هستی پا برجا است.

صفحه 16

بنابراین، امام، واسطه فیض است و به واسطه‌ی او، فیض به عالم هستی می‌رسد و به واسطه او، عالم وجود باقی است، چه امام ظاهر باشد و چه غایب.

اما اضطرار انسان به حجت؛ این بحث غیر از واسطه فیض بودن حجت خداست. در مورد نیاز انسان به حجت باید ابتدا خود انسان و ابعاد وجودی او را شناخت. باید دانست انسان وجودی جسمانی و روحانی دارد که هر دو نیازهایی دارند و ممکن است دچار آسیبها و آفتهایی شوند. پس باید نیازها را شناخت تا برآورده و آفتها را شناخت تا از ورود آن جلوگیری کرد و در صورت وارد شدن آنها را بیرون راند. در ضمن نباید فراموش کرد که حقیقت وجودی انسان حیثیت روحانی اوست که همان نفخه الهی میباشدو بدن مَرکب و وسیلهای است که به واسطه آن بُعد روحانی در عالم ماده بتواند رشد کند و تکامل یابد. این بعد وجودی، دارای حیاتی فراماده بوده و امتداد وجود آن پس از مرگ و جدایی روح از بدن نیز ادامه دارد. پس حیات انسان منحصر به عالم ماده نبوده بلکه شامل عالم پس از مرگ نیز میشود. عالمی که زندگی اصلی در آنجاست و زندگی دنیوی مقدمهای برای ساختن آن است. علاوه این که انسان نه تنها زندگی فردی داشته باشد بلکه در جامعه زندگی میکند و با سایر انسانها و بلکه با سایر مخلوقات ارتباط داشته و نسبت به آنها تأثیر و تأثر دارد.

طبیعی است که چنین انسانی نیاز به راهنمایی و تربیت دارد تا بتواند حیات واقعی را درک کرده و به آن نایل شود. لذا دین و انبیا از طرف خداوند به انسان هدیه شد. دین مجموعه معارف و دستوراتی است که به واسطه انبیا در اختیار بشر قرار گرفت تا آدمی در سایه پذیرش و عمل به آن به حقیقت واصل گردد. اما باور داشتن و عمل به دین نیاز به شناخت درست دین دارد. لذا وظیفه انبیاء علاوه بر ابلاغ وحی، تعلیم و تبیین آن نیز بود. خداوند میفرماید: " هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ"(جمعه/2) و در جایی دیگر فرمود: " وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ"(نحل/44).

پس وجود قانون الهی کافی نیست بلکه انسان نیاز دارد حقیقت وحی متناسب با درک و رشد فکری او برایش روشن شود. وحیی که در چهارچوب زمان خاص نمیگنجد بلکه برای همه زمانهاست. از این رو، انسان نیازمند به مبیّن است. همانگونه که محتاج به مربی است تا او را به درستی تربیت کند و لذا از وظایف انبیا تزکیه کردن مردم است. و این نیاز(نیاز و اضطرار به مبیّن و مربی) مربوط و مختص به انسانهای دوران بعثت و حیات انبیا نیست، بلکه همه انسانها در هر دورانی به آن نیاز دارند. همانطور که وجود کتاب قانون پزشکی انسانها را از دکتر بی نیاز نمیکند.

لذا خداوند چنین دستور میدهد: " یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ"(توبه/119). همچنین از امام باقر یا صادق(ع) روایت شده است: "ان الله لم یدع الارض بغیر عالم و لولا ذلک لم یعرف الحق من الباطل؛ خداوند زمین را بدون عالم رها نکرده است و اگر چنین نبود(عالم نبود) حق از باطل شناخته نمیشد".(کافی، ج1، کتاب الحجة، باب ان الارض لا تخلو من حجه، ح5).

صفحه 17

و در کتاب کافی مرحوم کلینی در قسمت کتاب الحجة اولین باب را به نیاز به حجت قرار داده است به این عنوان (باب الاضطرار الی الحجة).

حجت در زمان ما به دلیل نقل، وجود مقدس امام زمان(ع) است.

شیعه برای اثبات این عقیده، به روایاتی استدلال می‌کند که نزد یقین، با سند‌های معتبر یا متواتر حجت است و اگر این روایات با هم سنجیده شود، مصداقی گویاتر و صحیح تر از مبنای شیعه برای آن نمی‌یابیم. در حدیث ثقلین هست: "ای مردم! همانا، من بشرم. نزدیک است که (از سوی فرشته مرگ) خوانده شوم و من هم پاسخ می‌دهم. من، میان شما، دو چیز گرانبها به جا می‌گذارم. آن دو، کتاب خدا و عترت‌ام، اهل بیتم هستند. این دو، هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا بر من در حوض وارد شوند. بر آن دو پیشی نگیرید که هلاک می‌شوید و بدانان چیزی نیاموزید؛ زیرا از شما داناترند". این حدیث به صراحت می‌گوید:

الف. پیامبر، برای هدایت امت، قرآن و اهل بیت را به عنوان جانشین پس از خود باقی گذاشت؛

ب. هر دو جانشین تا روز قیامت باقی‌اند و از هم جدا نمی‌شوند.

با ضمیمه کردن این دو مطلب، روشن می‌شود که در هر زمان، حجت و امامی از اهل بیت وجود دارد که هرگز از کتاب خدا، جدا نمی‌شود. لذا ابن حجر در کتاب صواعق المحرقه، درباره این حدیث می‌گوید:"احادیثی که مردم را بر لزوم تمسک به کتاب و اهل بیت دعوت می‌کند، دلالت دارد بر این که هیچ‌گاه رشته‌ی شایستگان اهل بیت تا روز قیامت، بریده نخواهد شد، همان گونه که قرآن همچنین است. از این رو اهل بیت، موجب امان و قرار زمینیان هستند، چنان که گفته خواهد شد. گواه بر این مطلب، روایت پیامبر است که می‌فرمایند: "در هر نسلی از بازماندگان امت‌ام، عادلانی از اهل بیت‌ام هستند".

خلاصه آن که آنان، مصداق این حدیث شریف ثقلین هستند.

در حدیث معرفت آمده است: "من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة". از میان علمای شیعه، علامه‌ی مجلسی(ره) در بحار الانوار بابی با عنوان "من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة" آورده که حاوی چهل حدیث است و از میان دانشمندان عامه نیز مسلم بن حجاج نیشابوری، قاضی عبد الجبار معتزلی، محمد بن فتوح حمیدی، مسعود بن عمر بن عبدالله مشهور به "سعد الدین تفتازانی" و دیگران، این روایت نورانی را ذکر کرده‌اند.

نیز روایت دیگری وجود دارد که هم معنا و هم‌پایه‌ی همین روایت است. رسول خدا(ص) فرمود: "آن که بمیرد و بر عهده‌اش بیعت (امام حق) نباشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است".

نیز رسول خدا(ص) در حدیثی فرمود "آن که از گستره (حکومت(سلطان) شرعی) بیرون رود، گرچه یک وجب باشد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است".

صفحه 18

این حدیث را بخاری در صحیح‌اش و احمد در مسندش و طیالسی در مسندش و حاکم در مستدرک و ذهبی در تلخیص المستدرک نقل کرده اند، اما آن چه شایسته‌ی دقت و تأمل در این روایت است، این است که:

الف. نشناختن و یا نپذیرفتن امام زمان از جاهلیت است؛

ب. در هر زمانی، امامی که پیروی او واجب باشد، وجود دارد؛

ج. هر کس با امام زمان‌اش بیعت نکند، حیات و مماتش جاهلی است.

گفتنی است مراد از امام، در این دو روایت اخیر، امام عادلی است که در همه‌ی زمان‌ها وجود دارد و معرفت و پیروی و بیعت با او، واجب است؛ زیرا، اینان، حجت خدا بر بندگان‌اند و تمسک به آنان واجب است؛ چون، همسنگ و برابر قرآن‌اند. اگر مردم به آنان تمسک جویند، هرگز گمراه نمی‌شوند. شناخت و معرفت ایشان، جزء دین و واجب است و نشناختن آنان، گمراهی و جاهلیت است.

خلاصه آن که امامت اهل بیت(ع) پابرجا و با شهادت امام یازدهم، قطع نشده است.

در کنار این اخبار که از پیشوایان معصوم، در اختیار ما است، تاریخ نیز بر ولادت حضرت مهدی(ع) گواهی می‌دهد. در کتب متعددی که درباره آن بزرگوار سخن به میان آورده‌اند، به عناوین مختلفی بر می‌خوریم، از جمله: احوال مادر ایشان؛ کیفیت ولادت و مخفیانه بودن آن؛ کسانی که او را در زمان حیات پدر بزرگوارش دیده‌اند؛ عقیقه‌ی امام حسن عسکری(ع) برای ولادت ایشان، نایبان خاص؛ کسانی که آن بزرگوار را در زمان غیبت صغرا دیده‌اند؛ برخی معجزات ایشان؛ کسانی که در غیبت کبرا او را ملآقات کرده‌اند و ... .

برای اطلاع می‌توانید به منتخب الاثر از آیت الله صافی مراجعه کنید.

با توجه به این چهار دسته از روایات ـ که از لحاظ سند و دلالت قابل تردید نیست ـ می‌فهمیم امام زمان حجة بن الحسن العسکری از فرزندان فاطمه(س) است، امامی است که در حال حاضر وجود دارد و او، همان محمد بن الحسن العسکری است و بر اساس مصالح و حکمت‌هایی که خدای متعال می‌داند ، او را تا روزی که خود صلاح بداند، در پس پرده‌ی غیبت نگه می‌دارد.

دوم. آمدن منجی و فلسفه ظهور او امری مختص به شیعه نیست.

اما ظهور منجی:

الف. موعود زرتشت: زرتشتیان معتقد به ظهور منجی موعود در آینده تاریخ هستند. نام این منجی سوشیانس است. واژه "سوشیانس" چه به صورت جمع و چه به صورت مفرد، به دفعات استفاده شده است. سوشیانس از ریشه "سوشیا" همان سود به معنای بهره و منفعت گرفته شده که به مفهوم سودرسان است. موعود را از این جهت "سوشیانس" خوانند که به همه جهان مادی، منفعت و سود می‌رساند.(فروردین یشت، از اوستا، فقره 129).

از آنجا که دین با یک رهبر(زرتشت) شروع شد، بایک رهبر نیز به پایان می‌رسد و سوشیانس، در پایان، پیشوای دین و در واقع آخرین پیشوای دینی خواهد بود.(دینکرد، کتاب نهم، فصل 58، فقره 15).

صفحه 19

او در سی سالگی به مکالمه اهورا مزدا موفق می‌شود و به نوکردن جهان همت خواهد گماشت.

آمدن سوشیانس، آن قدر طول می‌کشد که درباره او گویند که نمی‌آید؛ در حالی که او خواهد آمد.(وینکرد، کتاب نهم، فصل 32، فقره اول).

نیز زمین لرزه بسیار باشد، جوانان، زود پیر شوند و هر کس از کردار بد خود شاد است و ارجمند، مردم ستمگر را به نیکی دارند و مردم دیندار را به بدی. (یادگار جاماسب(جاماسب‌نامه)).

او دارای قدرتی فراتر از سایر مردمان است؛

با نگاه بخشایش، به جهان می‌نگرد؛

با دیده خرد به خلایق می‌نگرد و جهان را جاودانگی می‌بخشد؛

او داناتر راست‌گفتارتر، مددکار و خردمندتر از همه خلایق است؛ (اوستا، زامیاد یشت، ص94، یسنا ص3و 13).

ب. موعود یهود: دین یهود، یکی از سه دین بزرگ توحیدی جهان است، پیامبر ایشان، حضرت موسی(ع) و کتاب مقدسشان تورات است. هر بخش تورات به نام "سفر" و هر سفر به چند باب و آیاتی چند تقسیم شده است و تفسیری که علمای یهود بر آن نوشته‌اند "تلمود" نام دارد. (مهدی: تجسم امید و نجات، عزیزالله حیدری، ص63).

شور و التهاب انتظار موعود آخر الزمان، در تاریخ پرفراز و نشیب یهودیت، موج می‌زند، یهودیان در سراسر تاریخ محنت‌بار خود، هرگونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کرده‌اند که روزی مسیحا بیاید و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج برهاند و فرمانروای جهان گرداند.

در کتاب تورات و ملحقات آن بشارت زیادی از آمدن موعود و ظهور مصلحی جهانی در آخر الزمان آمده است که به قسمتی از آن اشاره می‌شود.

ـ "شریران منقطع می‌شوند، اما متوکلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد، چون که بازو‌های شریران شکسته می‌شود و خداوند، صدیقان را تکیه گاه است. خداوند، روز‌های صالحان را می‌داند و میراث ایشان ابدی خواهد بود. صدیقان وارث زمین شده، در آن ساکن خواهند شد. اما عاصیان، عاقبت، مستأصل، و عاقبت شریران، منقطع خواهند شد".(عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، بند‌های 9 تا 38).

ـ "آنگاه، انصاف، در بیابان، ساکن خواهد شد و عدالت، در بوستان مقیم خواهد گردید و عمل عدالت سلامتی و نتیجه عدالت، آرامش و اطمینان خاطر خواهد بود تا ابدالآباد. و قوم من، در مسکن، سلامتی و در مساکن مطمئن و در منزل‌های آرامی، ساکن خواهند شد(کتاب اشعیای نبی، باب 32).

ج. موعود در انجیل: حضرت عیسی، در بیت اللحم پا به جهان گذارد و در منطقه جلیل از شهر "ناصریه" پرورش یافت(ادیان زنده جهان، ص337) نام کتاب مقدس مسیحیان، انجیل است که به دست چهار نفر جمع آوری شده و به نام نویسندگان آن مشهور گشته است. انجیل کنونی مشتمل بر چهار انجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا است.

صفحه 20

در کتاب انجیل آمده است: "و کمر‌های خود را ببندید، چراغ‌های خود را افروخته بدارید. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نمی‌برید، پسر انسان می‌آید.(کتاب مقدس، انجیل لوقا، باب 12)

د. موعود در کتب مقدسه هندیان:

1. بشارت ظهور در کتاب "اوپانیشاد": این مظهر ویشنود(مظهر دهم) در انقضای کلی یا عصر آهن، سوار بر اسب سفیدی، در حالی که شمشیر برهنه درخشانی به صورت ستاره دنباله‌دار در دست دارد، ظاهر می‌شود و شریران را تماما هلاک می‌سازد و خلقت را از نو، تجدید و پاکی را رجعت می‌دهد این مظهر دهم، در انقضای عالم ظهور خواهد کرد.(اوپانیشاد، ترجمه محمد دار اشکوه، جلد 2، ص637).

2. بشارت ظهور در کتاب "باسک": دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخر الزمان که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد وحق و راستی با او باشد و آن چه در دریا و زمین‌ها و کوه‌ها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان‌ها و زمین آن چه باشد، خبر دهد و از او بزرگتر، کسی به دنیا نیاید(بشارات عهدین، ص246).

هـ . موعود در آیین بودا:

اندیشه‌ منجی موعود در این آیین، با مفهوم "ماتریا" به معنای ، مهربان است. در الهیات بودایی، او را بودای پنجم و آخرین بودا از بودایان زمینی می‌دانند که هنوز نیامده است. او خواهد آمد تا همگان را نجات دهد.

و. موعود در اسلام:

در دین مقدس اسلام، مسأله موعود و منجی، به روشنی مطرح شده است. قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان، در آیات متعدد به حاکمیت صالحان بر زمین و غلبه دین حق، اشاره دارد. از جمله آنها آیه 105 سوره انبیاء است: "وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ" خداوند، در این آیه تصریح می‌کند که زمین را بندگان صالح من، به ارث می‌برند و در اختیار می‌گیرند. همچنین تصریح می‌کند که این امر، حقیقتی است که در کتب انبیای گذشته نیز بدان اشاره شده است. بر اساس آیه "وعد الله الذین..." خداوند، به انسان‌هایی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند وعده می‌دهد که خلافت و حکومت در زمین را به آنان وا می‌گذارد و دینشان را پابرجا و برقرار می‌سازد، و در چنین زمانی، آرامش و امنیت کامل، در جهان ایجاد می‌شود و آدمیان به عبادت و بندگی خدا می‌پردازند.

خداوند در چند جای قرآن تصریح می‌کند، دین اسلام بر همه ادیان غلبه خواهد کرد؛ هر چند کافران و مشرکان نخواهند و خود را شاهد بر چنین رویدادی معرفی می‌کند.(توبه/33، فتح/28، صف/8).

البته با توجه به روایاتی که در تفسیر و تبیین آیات الهی از پیشوایان معصوم صادر شده است می‌توان دریافت که بیش از 250 آیه از آیات قرآن، به امام مهدی(ع) و حاکمیت عدل و دین اشاره دارد.(ر.ک: معجم احادیث الامام مهدی، ج5).

صفحه 21

علاوه بر قرآن کریم، روایات متعددی از پیامبر و ائمه معصومین(ع) درباره ظهور موعود و منجی، صادر شده است که در آخر الزمان، فردی از فرزندان پیامبر که هم نام او است، قیام خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد می‌کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است.

اعتقاد به ظهور امام مهدی(ع) چنان در میان مسلمانان ریشه دارد که علاوه بر آنکه مورد قبول همه فرقه‌ها است و در کتب روایی مانند صحاح سته، مسند احمد، مستدرک حاکم(از عامه)، و اصول کافی و بحار الانوار (از شیعه) روایات متعددی درباره او ذکر شده است. کتاب‌های متعددی نیز ویژه آن حضرت به رشته تحریر در آمده است. مانند کمال الدین و تمام النعمه، اثر شیخ صدوق، الغیبة، نوشته نعمانی و الغیبة نوشته شیخ طوسی، منتخب الاثر، اثر لطف الله صافی گلپایگانی از علمای معاصر شیعه، و فتن ابن حماد و الاربعین ابو نعیم اصفهانی از عامه.

در خطبه 138 نهج البلاغه که حاوی برخی از سخنان امیر مؤمنان علی (ع) است درباره امام مهدی(ع) و ظهور او مطالبی مطرح شده است.

ذکر این نکته مناسب است که به اعتقاد شیعه، امام مهدی(ع) فرزند امام حسن عسکری(ع) است که در سال 255 هـ . ق به دنیا آمد و اکنون در پرده غیبت قرار دارد تا زمانی که خداوند اذن ظهور و قیام دهد. بر این اساس او زنده است، ولی به اعتقاد اهل سنت، او به دنیا نیامده، بلکه در آخر الزمان و حدود چهل سال قبل از ظهورش، متولد خواهد شد.

اما فلسفه ظهور:

در فطرت انسان‌ها، حق طلبی و عدالت خواهی نهفته و در درون جان و خمیر‌مایه آنان رشد و تعالی، مهر ورزی و نیک خواهی، آسایش و آرامش همگانی، بیزاری از ظلم و فریب کاری، نفرت از تباهی و آلودگی نهادینه شده است. انسان‌ها واقعاً زیبایی و رفاه را برای همه خواسته و از مشکلات و کاستی‌های دیگران رنج می‌برند و لذا در مواقع بروز بلاها به یاری یکدیگر برمی‌خیزند. طبیعی است انسانی که دارای حیات اجتماعی است، زمانی می‌تواند به امیال فطری خود پاسخ دهد که جامعه، تحت مدیریت صحیح قرار گیرد. آدمی وقتی می‌بیند مکتب‌های دست ساز بشر و حاکمیت انسان‌های بریده از خدا، نه تنها نتوانسته محیط مطلوب را فراهم آورد؛ بلکه با فراوانی ظلم و فساد، درد‌های بیشماری را بر او تحمیل کرده است؛ از درون جان آرزو می‌کند که روزی مرد آسمانی، عالم به نیاز‌ها و توانا بر رفع آنها بیاید و در سایه سار حکومتش، حقیقت زیبایی خویش را جلوه‌گر سازد. بنابراین ظهور امام مهدی(ع) امری است که فطرت آن را می‌طلبد و خداوند در پاسخ به این نیاز فطری، ظهور منجی را نوید داده است.

از حیث عقل؛ عقل آدمی به این نتیجه رسیده است که این جهان هستی، دارای آفریدگاری با همه کمالات به صورت مطلق است. فیض و رحمت خداوند، عالم وجود را ناشی شد تا ممکنات بتوانند از نعمت وجود بهره ببرند. در میان ممکنات، انسان را ممتاز قرار داد و با دادن ویژگی انتخاب و اختیار، امکان حرکت تکاملی و تحصیل کمالات و کسب مقام قرب الهی را برای او فراهم آورد. حرکت تکاملی و کسب بالاترین درجه کمال، نیازمند به چند گزینه بود: راهنما و راهبرانی را فرستاد تا هدف و راه را به او نشان دهند، دنیای مادی و زندگی او را به گونهای ترتیب داد تا زمینههای رشد از جهات مختلف ممکن پذیر باشد، لذا زندگی انسانی، مرکب از حیات فردی، اجتماعی، روحی، جسمی شد. در این میان، شخصی موفق خواهد بود که این زندگی ترکیبی را به بهترین نحو و در جهت رسیدن به هدف، برنامه ریزی کند. بی شک، محیط و اجتماع و تعامل با دیگران، در حرکت آدمی تاثیرگذار است. تاثیر مطلوب و کامل زمانی است که جامعه به گونهای اداره شود که محیط رشد فراهم آید و این زمانی است که مدیر جامعه فردی باشد آگاه به نیازهای انسان و دانا به راه رسیدن به تکامل، فردی باشد که قانون الهی را ـ که بهترین مقررات برای یک جامعه است ـ به خوبی بداند و به درستی عمل کند. این مهم، فقط در توان فردی معصوم از خطا و مؤید به علم الهی است که در قالب لفظ امام و انسان کامل معرفی میشود. همانگونه که از دید عقل، لطف الهی میطلبد که خدا راهنمایانی بفرستد تا راه را نشان دهند، همانگونه این لطف میطلبد راهبرانی را برگزیند تا جامعه را به نحو مطلوب آماده رشد افراد بشری کنند. حال اگر شرایط به گونهای شد که مردم آمادگی پذیرش و گردن نهادن به امامت و زعامت حجت حق به صورت ظاهری شدند و خواستند رهبری جامعه را به فردی الهی بسپارند که در سایه مدیریت او محیط سالم اجتماعی فراهم شود، عقل میگوید لطف خدا میطلبد که خداوند این نعمت را به بشریت ارزانی بدارد. لطف نیز از خدا جدا و منفک نیست. پس عقل درک میکند نیاز به ظهور حجت حق را.

صفحه 22

سوم. چرا غایب از نظر؛

بیان علت حقیقی و اصلی غیبت امری دشوار و شاید دور از دسترس باشد. درباره غیبت می‌توان، هم نگاه تاریخی داشت و هم نگاه روایی:

یک. نگاه تاریخی: وقتی به تاریخ صدر اسلام و حتی قبل از آن می‌نگریم، به خوبی می‌‌بینیم که جبهه کفر و باطل برای مقابله با جبهه حق و نابودی آن، از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده و در این راه حتی از کشتن پیشوایان دین نیز ابایی نداشته است. آنان به خوبی می‌دانستند ادامه حکومت دنیایی و سیطره بر مردم و کسب منافع نامشروع، زمانی امکان پذیر خواهد بود که پیشوایان دین و هادیان حق را از سر راه خود بردارند لذا شهادت ائمه(ع) در دستور کار خلفای جور قرار گرفت. آنچه وحشت و اضطراب حاکمان خودکامه را بیشتر می‌کرد، وعده ظهور حضرت مهدی(عج) به عنوان منجی و مصلح بود. از این رو خلفای معاصر امام حسن عسکری(ع) ایشان را به شدت تحت نظر داشتند تا وقتی فرزند ایشان به دنیا می‌آید، او را در همان ابتدای زندگی به شهادت برسانند. بنابراین بسیار طبیعی است که خداوند آخرین حجت خود را در پرده غیبت قرار دهد تا جان او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که مردم آمادگی ظهور داشتند ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد نماید.

دو. نگاه روایی: در روایات به علت و حکمت‌های متعددی اشاره شده است؛ از جمله:

الف. غیبت سری از اسرار الهی: پیامبر(ص) فرمود: "ان هذا لامر من امر الله و سر من سر الله" ؛ "این امر الهی و سری از اسرار خداوند است". (بحار الانوار ، ج 51، ص73).

صفحه 23

ب. آزمایش مردم: امام علی(ع) فرمود: "به خدا قسم من و دو فرزندم شهید می‌شویم. خداوند در آخر الزمان مردی از فرزندانم را به خون خواهی ما بر خواهد انگیخت و او مدتی غایب می‌شود تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند تا جایی که افراد نادان می‌گویند: خداوند دیگر به آل محمد کاری ندارد". (غیبت نعمامی، ب10).

ج. ستم پیشه بودن انسان‌ها : امیر مؤمنان(ع) فرمود: "زمین از حجت خدا خالی نمی‌ماند، ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن و زیاده‌روی انسان‌ها، آنان را از وجود (ظاهری) حجت خود محروم می‌سازد"(غیبت نعمانی، ب10).

د. حفظ جان امام: امام باقر(ع) فرمود: "برای قائم ما قبل از آنکه به پا خیزد غیبتی است. راوی پرسید چرا، حضرت فرمود: می‌ترسد(از قتل)".

برخی بر اساس روایت اول می‌گویند: "علت اصلی غیبت، روشن نیست و آنچه از علت‌ها گفته شده(مانند حفظ جان) از آثار غیبت است، نه علت اصلی(فصلنامه انتظار، ش4، مقاله استاد طبسی).

برخی دیگر با توجه به تاریخ و روایات، علت اصلی غیبت را حفظ جان و بقیه موارد را از آثار آن می‌دانند.

پس غیبت امری است که سیر حرکت انسان‌ها، آن را ناگزیر کرده و در این فرایند باید به گونه‌ای برنامه‌ریزی شود تا جامعه شیعه، با کمترین مشکل بتواند پذیرای آن باشد. از این رو امامان(ع) از یک سو راه‌های فهم احکام را به شاگردان می‌آموختند تا بتوانند احکام دین را در حد توان از منابع شرع استنباط و استخراج کنند و مردم را نیز به آموختن از علما و رجوع به آنها فرا می‌خواندند و از سوی دیگر با برقراری نهاد وکالت، مردم را به رجوع به وکیلان دعوت کردند. در همین راستا از زمان امام هادی و عسکری(ع) ارتباط مستقیم را کمتر کردند و در مواردی از پشت پرده جواب سؤالات را می‌دادند تا مردم به ندیدن امام عادت کنند. به دنبال آن غیبت کوتاه مدتی(صغری)، پیش بینی شد تا مردم به واسطه نواب خاص، برخی مسائل مورد نیاز را بپرسند و در ضمن رجوع دائمی به نایبان را فرا بگیرند. (ر.ک. غیبة طوسی؛ تاریخ عصر غیبتع پورسید آقایی، اصول عقاید، مصباح؛ دادگستر جهان . امینی).

چهارم. امکان طول عمر:

از مباحث مربوط به زندگی امام مهدی‏علیه‏السلام طول عمر آن بزرگوار است. برای بعضی این سؤال مطرح است که چگونه ممکن است انسانی، عمری چنین طولانی داشته باشد؟!(اکنون در سال 1425 هجری قمری هستیم و با توجه به اینکه تولد امام مهدی در سال 255 هجری قمری واقع شده است، پیشوای ما هم اکنون 1170 سال دارد).

سرچشمه این سؤال و علت طرح آن این است که آنچه در جهان امروز، معمول و متداول است عمرهای محدودی است که حداکثر بین 80 تا 100 سال طول می‏کشد( البته هم اکنون عمرهای بالای صد سال هم یافت می‏شود که به نسبت بسیار کم است). و بعضی با دیدن و شنیدن اینگونه عمرها، نمی‏توانند یک عمر طولانی را باور کنند یا آن را دور می‏شمارند. وگرنه عمر طولانی از نظر عقل و دانش بشری امری غیر ممکن نیست و دانشمندان با مطالعه اجزاء بدن به این حقیقت رسیده‏اند که ممکن است انسان، سال‏های بسیار طولانی زنده بماند و حتی گرفتار پیری و فرسودگی هم نشود.

صفحه 24

برنارد شاو می‏گوید: از اصول علمی مورد پذیرش همه دانشمندان بیولوژیست، این است که برای عمر بشر نمی‏توان حدی تعیین کرد و حتی دیرزیستی نیز مسئله مرزناپذیری است.( راز طول عمر امام زمان‏علیه‏السلام؛ علی‏اکبر مهدی‏پور، ص 13).

پروفسور "اتینگر" می‏نویسد:

به نظر من با پیشرفت تکنیک‏ها و کاری که ما شروع کرده‏ایم بشر قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال عمر کند.( مجله دانشمند، سال 6، ش 6، ص 147).

بنابراین تلاش دانشمندان برای دست یافتن به راههای غلبه بر پیری و رسیدن به دراز عمری نشانگر امکان چنین پدیده‏ای است چنانکه در این مسیر گام‏های موفقیت‏آمیزی برداشته شده است و هم اکنون در گوشه و کنار جهان کم نیستند افرادی که بر اثر شرایط مناسب آب و هوایی و تغذیه مناسب و فعّالیت مناسب بدنی و فکری و عوامل دیگر، عمری نزدیک به صدوپنجاه سال و گاهی بیشتر از آن دارند مهم‏تر اینکه عمر طولانی در گذشته تاریخ انسان‏ها بارها تجربه شده است و در کتاب‏های آسمانی و تاریخی، انسان‏های زیادی با نام و نشان و شرح حال یاد شده‏اند که مدت عمر آن‏ها بسیار درازتر از عمر بشر امروز بوده است.

در این زمینه کتاب‏ها و مقالات متعدّدی نوشته شده است که برای نمونه چند مورد را بیان می‏کنیم:

1. در قرآن آیه‏ای هست که نه تنها از عمر طولانی بلکه از امکان عمر جاویدان خبر می‏دهد و آن آیه درباره حضرت یونس‏علیه‏السلام است که می‏فرماید:

اگر او (یونس‏علیه‏السلام) در شکم ماهی تسبیح نمی‏گفت، تا روز رستاخیز در شکم ماهی می‏ماند.( سوره الصافات، آیه 144).

بنابراین آیه شریفه عمری بسیار طولانی (از عصر یونس‏علیه‏السلام تا روز رستاخیز) که در اصطلاح زیست‏شناسان عمر جاویدان نامیده می‏شود برای انسان و ماهی از نظر قرآن کریم امکان‏پذیر است.( خوشبختانه کشف ماهی 400 میلیون ساله در سواحل ماداگاسکار امکان چنین عمری را برای ماهی، عینی کرد (کیهان، ش 6413 - 43/8/22)).

2. قرآن کریم در مورد حضرت نوح‏علیه‏السلام می‏فرماید:

به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس /950 سال در میان آنها درنگ نمود.( سوره عنکبوت، آیه 14).

آنچه در آیه شریفه آمده است مدت پیامبری آن حضرت است و براساس برخی روایات، مدت عمر آن بزرگوار 2450 سال طول کشیده است!( کمال‏الدین، ج 2، باب 46، ح 3، ص 309).

جالب اینکه در روایتی از امام سجادعلیه‏السلام نقل شده است که فرمود:

صفحه 25

در امام مهدی‏علیه‏السلام سنت و شیوه‏ای از زندگی حضرت نوح‏علیه‏السلام است و آن طول عمر است.( کمال‏الدین، ج 1، باب 21، ح 4، ص 591.)

3. و نیز درباره حضرت عیسی‏علیه‏السلام می‏فرماید:

... و هرگز او را نکشتند و به دار نیاویختند بلکه امر به آنها مشتبه شد... به یقین او را نکشتند بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد که خداوند توانا و فرزانه است.( سوره نساء، آیه 157).

همه مسلمانان به استناد قرآن و احادیث فراوان معتقدند که عیسی‏علیه‏السلام زنده است و در آسمان‏هاست و به هنگام ظهور حضرت مهدی‏علیه‏السلام فرود آمده و او را یاری خواهد کرد.

امام باقرعلیه‏السلام فرمود:

در صاحب این امر (مهدی‏علیه‏السلام) چهار سنّت از چهارتن از پیامبران است... و از عیسی‏علیه‏السلام سنتی دارد و آن اینکه: (درباره مهدی نیز) می‏گویند: او در گذشته است در حالی که او زنده می‏باشد.( بحارالانوار، ج 51، ص 217).

علاوه بر قرآن در تورات و انجیل نیز سخن از دراز عمران مطرح گردیده است.

در تورات آمده است که:

... تمام ایام آدم که زیست نهصد و سی سال بود که مُرد... جمله‏ی ایام "انوش" نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمامی ایّام "قینان" نهصد و ده سال بود که مُرد... پس جمله‏ی ایّام "متوشالح" نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد...( زنده روزگاران ، ص 132 (به نقل از تورات - ترجمه فاضل خانی - سفر پیدایش باب پنجم، آیات 5 - 32).

بنابراین تورات صریحاً به وجود افرادی با داشتن عمرهای طولانی (بیش از نهصد سال) اعتراف می‏کند.

در انجیل نیز عباراتی موجود است که نشانگر آن است که عیسی‏علیه‏السلام پس از به دار کشیده شدن زنده گردیده و به آسمان بالا رفته است.( زنده روزگاران، ص 134 (به نقل از عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات 1 - 12). و در روزگاری فرود خواهد آمد و مسلّم است که عمر آن بزرگوار از دو هزار سال بیشتر است.

با این بیان روشن می‏شود که پیروان دو آئین یهود و مسیحیت باید به علت اعتقاد به کتاب مقدس به عمرهای طولانی نیز معتقد باشند.

گذشته از اینکه طول عمر از نظر علمی و عقلی پذیرفتنی است و در گذشته تاریخ، موارد بسیار دارد، در مقیاس قدرت بی‏نهایت خداوند نیز قابل اثبات است. به اعتقاد همه پیروان ادیان آسمانی تمام ذرات عالم در اختیار خداوند است و تأثیر همه سبب‏ها و علّت‏ها به اراده او بستگی دارد و اگر او نخواهد سبب‏ها از تأثیر باز می‏ماند و نیز بدون سبب و علّت طبیعی، ایجاد می‏کند و می‏آفریند.

او خدایی است که از دل کوه، شتری بیرون می‏آورد و آتش سوزنده را بر ابراهیم‏علیه‏السلام سرد و سلامت می‏سازد و دریا را برای موسی و پیروانش خشک می‏کند و آنها را از میان دو دیوار آبی عبور می‏دهد!( آنها حقایقی است که در قرآن کریم آمده است: سوره انبیاء، آیه 69 و سوره شعراء، آیه63). آیا از اینکه به عصاره انبیاء و اولیاء و آخرین ذخیره الهی و نهایت آمال و آرزوی همه نیکان و تحقق‏بخش وعده بزرگ قرآن را عمری طولانی بدهد، ناتوان خواهد بود؟!

صفحه 26

امام حسن مجتبی‏علیه‏السلام فرموده است:

... خداوند عمر او را (مهدی‏علیه‏السلام) در دوران غیبتش طولانی می‏گرداند، سپس به قدرت خدایی‏اش او را در سیمای جوانی زیر چهل سال آشکار می‏سازد تا مردمان دریابند که خداوند بر هر کاری تواناست.

( بحارالانوار، ج 51، ص 109).

بنابراین جریان طول عمر امام دوازدهم‏علیه‏السلام، از ابعاد مختلف عقلی و علمی و تاریخی امری ممکن و پذیرفتنی است و پیش از همه اینها از جلوه‏های اراده خداوند بزرگ و تواناست. (ر.ک. زنده روزگاران، دکتر فریدونی).

پنجم. چرا غیبت فقط برای امام زمان(ع): اصل اولی آن است که امام در میان مردم ظاهر باشد و به جای پیامبر قرار گرفته و وظایف او را انجام دهد. بنابراین امام علی(ع) در میان مردم بود. معارف الهی را در اختیار آنان میگذاشت. شهادت ایشان هر چند سخت و سنگین بود ولی سلسله امامت با امامان بعدی ادامه مییافت، و لذا مردم میتوانستند به حرکت دینی خود ادامه دهند. وجود امامان در میان مردم باعث شد گنجینه بزرگ معرفتی روایات در اختیار ما باشد. و ما در احکام و اصول دارای پشتوانه باشیم و بتوانیم غیبت امام را تا حدودی تحمل کنیم و در گرداب حوادث تسلیم نشده و دین حق را از دست ندهیم. اگر غیبت از زمان امام علی(ع) شروع میشد ما در اکثر قریب به اتفاق مسایل دینی دچار مشکل بودیم.

پرسش: چگونه نسبت به وجود امام زمان یقین کرده و حضور وی را درک کنیم؟

پاسخ: یقین موضوع بسیار گرانقدری است که در پیشرفت معنوی انسان بسیار تاثیر گذار است. از این رو، بر هر فرد لازم است همواره در مسیر ازدیاد و تعمیق یقین خود گام بردارد.

برای فزونی یقین نسبت به وجود مقدس امام عصر(ع) توجه به چند نکته راهگشا است:

الف. مطالعه و تدبر و تفکر در مورد مطالبی که در متون دینی در زمینه آن حضرت وارد شده است؛

ب. توجه به خدا و استعانت از ذات مقدس او؛

ج. پرداختن به عمل صالح و کردار نیک؛ خداوند نجات انسان را در ایمان و عمل صالح می‌داند؛ زیرا این دو در یکدیگر تاثیر گذارند و عمل صالح قابلیت برای پیشرفت معنوی و بهره بردن از معارف و حقایق را در انسان ایجاد می‌کند.

پرسش: آیا این درست است که می گوییم امام عصر در اصل منتظر واقعی است و غایب واقعی ما هستیم و آیا این جمله که می گویند ما غایب او منتظر آمدن ماست صحیح است؟

پاسخ: این نوع سخن نیاز به تبیین و توضیح دارد بدین گونه که: امام زمان(ع) بیش از هر کس دیگری با زیبایی دوران طلایی ظهور آشنا و آگاه است. او به خوبی می‌داند که مردم در دوران ظهور، به رشد و تعالی بی نظیری دست می‌یابند و جامعه انسانی به بهترین صورت ممکن شکل می‌گیرد و آن گونه که شایسته و زیبنده زندگی بشری است تحقق می‌یابد. او که بر بندگان و مخلوقات خدا بسیار مهربان است، آرزو دارد که انسان‌ها به زندگی در خور خود برسند و همه بتوانند درجات کمال را طی کنند و این زمانی خواهد بود که امام زمان(ع) ظهور کند و جهان را از مظاهر شرک و فساد پاک گرداند. او به خوبی می‌داند که ظهور، وقتی صورت می‌گیرد که مردم بخواهند و آماده ظهور گردند. بنابراین او واقعا منتظر است. او منتظر آماده شدن مردم است تا خداوند اذن خروج دهد. اما اینکه گفته می‌شود غایب واقعی ما هستیم، باید گفت: هر چند در اصطلاح مراد از غیبت امام زمان آن است که وجود شریفش دیده نمی‌شود(و به عبارت صحیح تر دیده می‌شود ولی شناخته نمی‌شود)؛ اما در مورد غیبت بیان دیگری نیز هست و آن اینکه یکی از اموری که باعث می‌شود ما از نعمت حضور امام محروم باشیم، آلودگی‌های روحی ما است. چرا که این آلودگی‌ها از یک طرف حجابی بر قلب می‌شود و چشم بصیرت و حقیقت بین آدمی را کور می‌کند و از طرف دیگر قابلیت و لیاقت درک حضور را از ما سلب می‌کند و این سخن بدین معنا است که ما خود باعث دوری و جدا شدن از امام هستیم، او حاضر و ناظر است، ولی ما چشمان حقیقت بین خود را از دست داده‌ایم، ما از وادی حقیقت خارج شده و در دنیای حیوانی قرار گرفته‌ایم. او منتظر برگشت‌ ما از دنیای پوچ و مجازی است، او منتظر است ما به خود آییم و پرده غفلت را به کنار زنیم و داخل در حریم یار شویم.

صفحه 27

پرسش: آیا همه منتظران از تمام ادیان ظهور را متوجه می شوند ؟ چگونه ؟

پاسخ: ظهور امام زمان(ع) دارای علایم و شرایطی است که تحقق آنها باعث ظهور میشود.وهر گاه این علائم محقق شد ظهور واقع می شود و همه بشر روی زمین متوجه آن شده به دنبال مهدی راه می افتند و چون هم تشنه عدالت هستند به دنبال دادگر می شتابند. علایم ظهور: علامت در لغت عرب به معنای نشانه است. بنابراین منظور از علائم ظهور، نشانه‌هایی است که نزدیک شدن ظهور را نشان می‌دهند. با تحلیل ماهیت علائم ظهور، در می‌یابیم که علائم ظهور، نسبت به ظهور رابطه سببی ندارند یعنی این گونه نیست

که به محض تحقق نشانه‌ها و علائم ظهور بگوییم پس ظهور هم حتماً تحقق خواهد یافت، بلکه تنها جنبه اعلام و کاشفیت دارند یعنی تحقق آنها کاشف از این واقعیت است که ظهور نزدیک شده است.

علائم را از جهات مختلفی می‌توان تقسیم بندی نمود.

از جمله می‌توان آنها را به: 1. علائم عادی و علائم غیر عادی و معجزه آسا تقسیم کرد.

2. با توجه به روایات رسیده می‌توان به علائم حتمی و علائم غیر حتمی تقسیم نمود.

3. بالآخره می‌توان به لحاظ فاصله زمانی بین وقوع علامت و تحقق روز موعود به علائم قریب و علائم بعید تقسیم کرد. آنچه بیشتر از ظاهر روایات به دست می‌آید تقسیم علائم به غیر حتمی یا موقوف و علائم حتمی است. علائم غیر حتمی یا موقوف نشانه‌هایی است که رخ دادن آنها قطعی نیست و ممکن است به دلیل عدم تحقق شرایط و یا ایجاد مانع به وقوع نپیوندند.و اما علائم حتمی انهاست که رخ دادن آنها حتمی و قطعی است. در منابع روایی، بسیاری از رخداد‌های طبیعی و غیر طبیعی و دگر‌گونی‌های سیاسی و اجتماعی به عنوان علائم ظهور، ذکر شده است. بدیهی است که روایات مربوط به این مسئله، مانند سایر مسائل دیگر، از جهت درستی و اعتبار، یکسان نیستند. در میان این روایات، برخی از جهت سند غیر قابل اعتمادند و برخی هم از جهت مضمون و مطالبی که در آن مطرح شده، جای بحث و تامل دارند. بنابراین، نمی‌توان به صرف دیدن یک روایت و بدون بررسی کارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد کرد. در میان نشانه‌ها، برخی به عنوان "علایم حتمی ظهور" ذکر شده است.

صفحه 28

علائم معروف حتمی، پنج مورد است:

1. خروج سفیانی؛ پیش از قیام حضرت مهدی(ع) مردی از نسل ابوسفیان، در منطقه شام، خروج می‌کند و با تصرف بخش‌هایی از سرزمین اسلام، برای یافتن و کشتن شیعیان جایزه تعیین می‌کند. (بحار الانوار، ج52، ص182).

2. خسف در بیداء؛ خسف، یعنی فرورفتن، و بیداء نام سرزمینی بین مدینه و مکه است. سفیانی که در آستانه ظهور حضرت مهدی(ع) خروج می‌کند، هنگامی که از ظهور ایشان با خبر می‌گردد سپاهی عظیم به مدینه و مکه می‌فرستد و چون به سرزمین بیداء می‌رسند، خداوند آنان را در کام زمین فرو می‌برد و هلاک می‌شوند.

3. خروج یمانی؛ سرداری از یمن قیام می‌کند و مردم را به حق و عدل دعوت می‌کند.خروج یمانی، اجمالاٌ از نشانه‌های ظهور است، هر چند جزئیات و چگونگی قیام وی، روشن نیست.

4. قتل نفس زکیه؛ نفس زکیه، یعنی انسان پاک و بی گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدی، جوانی بی گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل می‌رسد.

5. صیحه آسمانی؛ منظور از آن، صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی، از آسمان به گوش می‌رسد و همه مردم آن را می‌شنوند. محتوای این پیام آسمانی، دعوت به حق و حضرت مهدی است. امام باقر(ع) می‌فرماید:"ندا کننده‌‌ای از آسمان، نام قائم ما را ندا می‌کند. پس هر که در شرق و غرب است، آن را می‌شنود.(الغیبة، نعمانی، ص252).

البته در برخی از روایات، به علائم دیگری نیز اشاره شده است، مانند خورشید گرفتگی در نیمه ماه رمضان و ماه گرفتگی در آخر آن. (الغیبة، طوسی، ص444) و یا طلوع خورشید از مغرب(الغیبة، طوسی، ص435).

شرایط ظهور: برای هر انقلاب از جمله انقلاب و ظهور امام زمان(عج) حداقل چهار شرط لازم است:

الف. برنامه و قانون جامع: از آنجایی که برنامه حرکتی حضرت مهدی(ع) بر اساس دستورات دین اسلام و سیره پیامبر(ص) است. این شرط از شرایط ظهور فراهم است.

ب. رهبر: هر انقلاب نیاز به رهبری دارد که عالم به برنامه‌ها و اهداف انقلاب باشد. وضعیت موجود و مطلوب را بتواند تشخیص دهد. شجاع و قاطع و دلسوز باشد و ... و چون رهبری ظهور به دست امام زمان(عج) است ـ که متصل به علم الهی و آیینه تمام نمای صفات جلال و جمال خداوند است ـ لذا این شرط نیز برای ظهور فراهم است.

صفحه 29

ج. یاران: یک انقلاب نیاز به یاورانی دارد که رهبر را شناخته و به او ایمان داشته باشند، از اهداف و برنامه‌های انقلاب، آگاه بوده و آنها را باور کنند. شجاع و فداکار باشند و تا آخرین نفس بایستند. این یاران قبل از شروع قیام، به زمینه سازی پرداخته و مردم را نسبت به حرکت انقلاب آگاه نموده و آنان را ترغیب به پذیرش انقلاب می‌کنند. در جریان انقلاب در صحنه‌ها حاضر شده و از هیچ تلاشی کوتاهی نمی‌کنند. و بعد از پیروزی و اجرای برنامه‌ها، خود را وقف قیام می‌کنند و ... انقلاب امام زمان(عج) نیز نیاز به یارانی شجاع، مؤمن، آگاه و عالم دارد.

د. پذیرش مردم: اگر مردم آن انقلاب را خواستار باشند، انقلاب شکل گرفته و به سرانجام مطلوب می‌‌رسد. ظهور نیز وقتی است که مردم واقعاً خواستار ظهور حضرت و عدالت گستری او باشند.

ما چون علم و اطلاع کامل و درستی نداریم نمیتوانیم در مورد نزدیک بودن ظهور اظهار نظر بکنیم. ائمه معصومین(ع) از ما خواستهاند همیشه منتظر ظهور باشید ولی برای ظور زمان تعیین نکنید که تعیین کنندگان وقت ظهور دروغگو هستند. طبق روایات انتظار فرج در زندگی انسان راهگشا است و آثار خود را در زندگی به جای میگذارد. راوی میگوید از امام(ع) پیرامون فرج و ظهور پرسیدم. حضرت فرمود: آیا نمیدانی

انتظار فرج از فرج است.(بحار الانوار، ج52، ص130، ح29)

و آنچه وظیفه انسان است داشتن معرفت صحیح است، زیرا معرفت صحیح باعث میشود انسان به درستی برنامه ریزی کرده و حرکت کند. از امام صادق(ع) نقل شده است "

اعرف امامک فانک اذا عرفته لم یضرک تقدم هذا الامر او تآخر". امامت را بشناس، پس هنگامی که او را شناختی ضرر نمیرساند تو را مقدم شود این امر یا به عقب بیفتد. (بحار الانوار، ج52، ص141، ح52) مهم شناخت و عمل به وظیفه است.

گفتنی است چون امر فرج امام زمان(ع) مربوط به کل جهان و همه انسانها میباشد ، بنابراین همگان متوجه ظهور خواهند شد و همانگونه که بیان شد به واسطه علائم مخصوصا صیحه آسمانی (که معرفی امام عصر(ع) را نیز به همراه دارد) همه متوجه نزدیک شدن ظهور میشوند. علاوه این که اعلام ظهور توسط امام در مسجد الحرام به گوش جهانیان خواهد رسید.

در مورد صیحه، از امام صادق(ع) پیرامون ظهور و علایم آن نقل شده است که به راوی فرمود:

نگه دار با دستت هلاک فلانی (مردی از بنی عباس) و خروج سفیانی و کشته شدن نفس (زکیه) و فرو رفتن سپاه به زمین و صوت. راوی پرسید: صوت چیت؟ آیا همان منادی است؟ حضرت فرمود: آری و صاحب این امر به وسیله آن شناخته میشود(بحارالانوار، ج52، ص234، ح100)

صفحه 30

و در حدیث دیگر از حضرت نقل شده است: قائم(ع) قیام نمیکند تا اینکه منادی از آسمان ندا میدهد که میشنود آن را دوشیزگان پشت پرده و اهل مشرق و مغرب (بحار الانوار، ج52، ص285، ح15).

در مورد ظهور، از امام صادق(ع) نقل شده است:"لا تراه عین فی وقت ظهوره الا رأته کل عین. نمی بیند چشمی او را در وقت ظهور مگر اینکه همه او را مشا هده میکنند.

پرسش: از کجا و با چه نشانه هایی بدانیم که حضرت نیز ما را دوست دارد و برای رسیدنمان به این مقصود یعنی دوست داشتن ایشان چه کارهایی باید بکنیم ؟

پاسخ: باید بدانیم که امام پدری مهربان و برادری دلسوز است، امام همه شیعیان را دوست دارد و برای هدایت و سعادت آنها دعا و تلاش می‌کند. البته در این میان شیعیانی را بیشتر دوست دارد که می‌کوشند افرادی صالح و با معنویت باشند. با رعایت موارد زیر، می‌توان به دوستی آن حضرت امید داشت:

1. در مقام علم و عقیده هر روز بر معرفت دینی خود بیفزاییم و در جلسات سخنرانی و علمی شرکت کنیم و در شناخت مقام امامت و شخص امام زمان(ع) (با مطالعات فراوان) کوشا باشیم.

2. در مقام عمل اولین چیز انجام دادن واجبات و ترک گناه و معصیت است. ارتکاب معصیت در محضر امام زمان(ع) باعث آزرده شدن دل ایشان می‌شود و وقتی پرونده اعمال به محضر ایشان برده می‌شود، از ما دلگیر می‌گردد.

قدم دوم انجام وظیفه است، بهترین راه نزدیکی به آن حضرت و جلب رضایت ایشان، این است که هر کس هر شغل و وظیفه‌ای که دارد، آن را به دقت و سلامت انجام دهد. شما که محصل هستید، بهترین کار تلاش و درس خواندن عمیق و صحیح است، کسی که وظیفه خود را ترک کند یا ناقص انجام دهد و در عوض آن بخواهد کار نیک دیگری انجام دهد، راهی کج رفته است.

قدم بعدی ایجاد ارتباط معنوی با امام است؛ یعنی، بکوشیم همیشه به یاد امام زمان(ع) باشیم صبح را با دعای عهد شروع کنیم، در نماز‌هایمان برای آن حضرت دعا کنیم، دعای فرج را در هر فرصتی بخوانیم. دعای ندبه، زیارت آل یاسین و دعاهای دیگر را با توجه به معنا و حضور قلب بخوانیم، صدقه دادن برای سلامتی ایشان، زیارت از طرف ایشان و دعا برای سلامتی و تعجیل فرج آن حضرت، شرکت در مراسم منسوب به ایشان و ... راه‌های ایجاد ارتباط معنوی با امام است و می‌توان بعد از مدتی آثار بسیار مثبت آن را دید و این خود نشان دوست داشتن امام است. اما باز تاکید می‌شود همه این کارها بعد از ترک گناه و عمل به وظیفه و نقش خویش در جامعه و خانواده اثر بخش است؛ وگرنه پوستی بی مغز و خاصیت خواهد بود.

پرسش: انتظار امام مهدی از ما چیست؟

پاسخ: انتظار امام مهدی(عج) از ما آن است که به وظیفه یک منتظر واقعی عمل کنیم. در روایات و بیانات پیشوایان دین وظایف متعددی برای منتظر بیان شده است که مهم‌ترین آنها عبارت است از:

صفحه 31

الف. شناخت امام: حرکت در جاده انتظار، بدون شناخت امام امکان ندارد، البته علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، باید نسبت به جایگاه و مقام او نیز آگاهی کافی داشت. در روایتی نقل شده که فردی به نام ابو نصر پیش از غیبت امام، به حضور آن حضرت رسید. امام مهدی(عج) از او پرسید: مرا می شناسی؟ پاسخ داد: آری شما سرور من و فرزند سرور من هستید. امام(عج) فرمود: مقصود من این (شناخت) نبود. ابو نصر می گوید: خودتان بفرماید(مرادتان چیست). امام(عج) فرمود: من آخرین جانشین پیامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شیعیانم دور می کند".(بحار الانوار، ج 52 ، ص 30).

ب. الگو پذیری: آدمی باید از رهبر و مقتدای خود الگو گرفته و منش و رفتار خود را شبیه او قرار دهد تا بتواند او را همراهی کند. از پیامبر(ص) نقل شده است: "خوشا حال آنان که قائم خاندان مرا درک کنند؛ در حالی که پیش از دوران قیام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ایشان، اعلام بیزاری کرده باشند. آنان دوستان و همراهان من و گرامی ترین امت من، در نز من هستند".(بحار الانوار ، ج 52 ، ص 129).از مهم ترین رفتارها ورع و حسن خلق است. امام صادق(ع) در روایتی فرمود: "هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم(ع) باشد، باید منتظر باشد و در حال انتظار به پرهیز کاری و اخلاق نیکو رفتار کند". (بحار الانوار ـ ج 52 ـ ص 140).

ج. یاد امام: یک منتظر واقعی باید همیشه سعی کند به یاد حضرت مهدی(عج) باشد. هر روز صبح با خواندن "دعای عهد"(مفاتیح الجنان، بعد از دعای ندبه) با امام پیمان خود را تجدید کند، برای سلامتی و فرج او همیشه دعا کند و بگوید: "اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن..."(مفاتیح الجنان، اعمال شب 23 ماه مبارک رمضان). در هر محفل و مجلسی یاد حضرت را زنده کند و مردم را با او آشنا سازد تا مردم همگی منتظر ظهور باشند. امام عصر(عج) در پیامی چنین فرمود: "اگر شیعیان ما ـ که خداوند آنان را در راه طاعتش یاری دهد ـ در وفای پیمانی که از ایشان گرفته شد اجتماع کرده و مصمم باشند؛ البته نعمت دیدار از آنان به تاخیر نمی افتد و سعادت ملاقات ما برای آنان با معرفت کامل و راستین نسبت به ما، تعجیل می گردد".(بحار الانوار، ج 53 ، ص176)

البته نباید فراموش کرد که یک پیرو واقعی در همان گام‌های نخستین، به انجام واجبات ـ به خصوص نماز اول وقت ـ و ترک محرمات توجه ویژه‌ای دارد، چرا که بدون اطاعت از اوامر خدا، سخن از انتظار و یاری حضرت معنا ندارد.

پرسش: ایران در آستانه ظهور ، در چه وضعیتی قرار دارد ؟

پاسخ: با توجه به روایات می‌توان شرایط ایران را تا حدودی این گونه ترسیم کرد: «دانش و معارف دین اسلام و مکتب تشیع، از ایران و قم، به جهانیان صادر می‌شود. لذا موقعیت علمی ایران ممتاز است و اصلی ترین مرکز دین اهل بیت(ع) خواهد بود. در روایتی از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل شده است: «به زودی، کوفه، از مؤمنان خالی می‌گردد و دانش مانند ماری که در سوراخش پنهان می‌شود، از آن شهر رخت برمی‌بندد؛ سپس علم ظاهر می‌شود در شهری به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل می‌گردد(و از آنجا به سایر شهر‌ها پخش می‌شود) به گونه‌ای که باقی نمی‌ماند در زمین جاهلی نسبت به دین، حتی زنان در خانه‌ها. این قضیه نزدیک ظهور قائم(ع) واقع می‌شود ... علم، از قم به سایر شهر‌ها در شرق و غرب پخش می‌شود و حجت بر جهانیان تمام می‌شود به گونه‌ای که در تمام زمین، فردی پیدا نمی‌شود که دین و علم به او نرسیده باشد. بعد از آن قائم، قیام می‌کند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) می‌شود؛ زیرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نمی‌دارد، مگر وقتی که حجت را انکار کنند»؛ (بحار الانوار، ج 57و60، ص213).خیزش و جنبشی بزرگ برای دعوت مردم به طرف دین، در ایران روی می‌دهد. از امام کاظم(ع) نقل شده است: «مردی از اهل قم، مردم را به سوی حق دعوت می‌کند. گروهی، دور او اجتماع می‌کنند که مانند پاره‌های آهن‌اند و باد‌های تند(حوادث) نمی‌تواند آنها را از جای برکند. از جنگ خسته نمی‌شوند و کناره‌گیری نمی‌کنند و بر خدا توکل می‌کنند. سر انجام، پیروزی برای متقین و پرهیزکاران است».(بحار، ج60، ص216، ح37). گویا این حرکت، همان حرکتی است که از امام باقر(ع) نقل شده است: «گویا می‌بینم گروهی از مشرق زمین خروج می‌کنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نمی‌شود. مجدداً برخواسته‌ی خود تاکید می‌کنند ولی جواب نمی‌شنوند. پس چون چنین دیدند، شمشیر‌ها را به دوش می‌کشند، در مقابل دشمن می‌ایستند تا حق به آنها داده می‌شود، اما این بار قبول نمی‌کنند بلکه قیام می‌کنند و نمی‌دهند آن را (پرچم قیام را) مگر به صاحب شما(امام زمان(ع))».(بحار الانوار، ج52، ص243، ح116)..خروج سید حسنی و خراسانی که در روایات به آنها اشاره شده است را می‌توان در این باره دانست. بنابراین، موقعیت اجتماعی آن روز ایران حرکت به سوی حق طلبی و دعوت به آمادگی برای ظهور است.در بستر این جامعه نیز یاران حضرت شکل می‌گیرند. در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است: «قم را قم نامیدند، چون اهل او، اجتماع می‌کنند با قائم آل محمد(ص) و با او قیام می‌کنند و او را یاری می‌کنند».(بحار الانوار، ج 57و 60، ص216، ح38).

صفحه 32

در روایاتی که به نام یاران و شهر‌ها اشاره دارد، شهر‌های متعددی از ایران ذکر شده است. خلاصه آن که ایران، مرکز صدور دین و معارف اهل بیت است و زمینه‌سازی برای ظهور می‌کند.

در برخی از روایات اهل بیت(ع) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدی(ع) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملت‌های غیر عرب است، ولی به احتمال زیاد بیشترین مصداق آن در عصر ظهور، ایرانیان خواهند بود به ویژه که مرکز شیعه در ایران است.

مجموعه روایات وارده در مورد ایرانیان نشان می‌دهد که این گروه، زمینه‌سازان حکومت حضرت مهدی(ع) در جهان هستند و بیشترین تأثیر را در روند استقرار حکومت آن خورشید عالم‌تاب دارند.

پرسش: اگر امام زمان (عج) ظهور کند ، چه حوادثی رخ می دهد ؟

پاسخ: با توجه به روایات به صورت خلاصه می‌توان چنین گفت: وقتی مردم جهان آماده پذیرش حضرت شدند، با دیدن علایم ظهور نگاه‌ها متوجه مکه می‌شود. حضرت امام مهدی ( موعود ملل موعود-ملل امام مدی امام-مدی نیمه شعبان نیمه-شعبان جلیل محمودی جلیل-محمودی مرودشت ویژه نامه نیمه شعبان

جهان در انتظار عدالت و عدالت در انتظار امام مهدی

جهان در انتظار عدالت و عدالت در انتظار دولت واحد جهانی حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد.

نیمه شعبان فجر امید مستضعفان جهان زاد روز موعود ادیان حضرت امام مهدی (عج) مبارک.

از زمین نور به بالا رود امشب زیرا

نور خورشید امامت همه تابان آمد

قائم آل محمد (عج) گل گلزار رسول

حجه بن الحسن (عج) آن مظهر ایمان آمد

میلاد مولای مهربانی و امید زندگانی، تبریک و تهنیت باد.

گرفته بلبل دلم بهانه‌ی بهار را

خوانده به گوش آسمان ترانه‌ی بهار را

گفتم که روی ماهت از من چرا نهان است

گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است

یا صاحب‌الزمان (عج) به ظهورت شتاب کن، میلادت مبارک.

زهی خجسته زمانی که یار باز آید

به کام غم‏زدگان غم‏گسار باز آید

اگر فدای امام زمان نخواهد شد

ز سر چه گویم و سر، خود چه کار باز آید

سالروز شکفتن دوازدهمین گل بوستان امامت و ولایت خجسته باد.

یکی از جمعه‌ها جان خواهد آمد

به درد عشق، درمان خواهد آمد

غبار از خانه‌های دل بگیرید

که بر این خانه مهمان خواهد آمد

فرخنده میلاد مسعود دوازدهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت‌، یگانه منجی عالم بشریت، آخرین ذخیره الهی برای نجات انسان‌ها از ظلمتکده علایق نفسانی، حضرت مهدی موعود (عج) مبارک باد.

حجسته میلاد امام حسین علیه السلام مبار باد

باسمه تعالی

خجسته زاد روز سید و سالار آزادگان جهان حضرت امام حسین علیه السلام و روز پاسدار مبارک باد

»پاسداران» فرزندان راستین این امّت و جوشیده از متن انقلاب‏اند.
صادق‏ترین چهره‏هاى «حزب اللّه»اند.
پاسدار، اهل نماز و راز و نیاز است.
زندگیش ساده، بر خوردش متواضعانه و اخلاقش اسلامى است.
پاسدار، ایثارگرى است بى‏توقع، و رزمنده‏اى است بى‏چشمداشت.
پاسدارى یک شغل نیست، یک تعهد است، و پاسدار، یک شاغل نیست، یک عاشق است. یک حقوق بگیر نیست، یک «حق» بگیر است. پاسدار، در غم و شادى شریک مردم است. در بیرون از خانه، پناه و یار مردم است، و در خانه، معلم زن و فرزند.
پاسداران، قصّه‏گوى سالهاى حماسه و ایثارند.
شاهدانِ صحنه‏هاى زیباى خدا باورى و عشق، که با جوهرى از خون، با قلمى از گلوله و بر صفحه‏اى از دشت و بیابان جبهه‏هاى نبرد، سروده و نگاشته شده است.
پاسداران، حنظله‏هاى عصر امام خمینى(ره) بودند، که «از حجله عروسى تا بستر شهادت» را، با بال شهادت‏طلبى طى مى‏کردند و در سالهاى جنگ، «بقا» را در «فنا» جستجو مى‏کردند، «ماندن» را در «رفتن»، «بودن» را در «نبودن» و... جاودانگى را در »شهادت«  .

برادر پاسدار

با ویژگیهائی پاسداری  و تعهدی که در سنگر پاسداری در شما می بینیم ، با شور و عشق  که در دل دارید و مشعل صبرى که بر کف گرفتهاید، عظمت روحتان و صبر و تحمّلتان در پاسداری و دفاع از ارزشهای والای انقلاب اسلامی  الهامبخش ماست.

 فرصت را مغتنم شمرده ، در زاد روز میلاد سرور آزادگان و بزرگ پاسدار اسلام و ارزشهای دینی حضرت امام حسین علیه السلام  ضمن درود و تحیات به ارواح تابناک شهیدان والامقام و عرض تبریک روز پاسدار از زحمات و تلاشهای خستگی ناپذیر جنابعالی و همه پاسداران گرانقدر در سنگر مسئولیت آفرین نیروی مقاومت بسیج که نقش عمده ای را در ثبات و استمرار انقلاب اسلامی این ودیعه الهی بعهده داشته اید و دارید،  صمیمانه تشکر و قدر دانی می نمائیم .

اللهم عجل لولیک الفرج والنصر

حون ریزی و کشت و کشتار مردم بیگناه افغانستان بدست گروه وهبابی طالبان

پاسخ به استغاثه ملت فلسطین، تکلیف هر مسلمان


در این لحظه‌ی خطیر، مسلمین جهان باید احساس تکلیف کنند؛ باید وظیفه‌یی را که مسلمانی بر دوش آنان نهاده، درک کنند. از سویی تکلیف حفاظت از سرزمینهای اسلامی است، که از ضروریات فقه مسلمین است؛ و از سوی دیگر پاسخ به استغاثه‌ی ملتی مظلوم ... که پیامبر(ص) فرموده است: هر کس ندای استغاثه‌ی مسلمی را بشنود و پاسخ نگوید، مسلمان نیست(۱). ... و امروز نه یک فرد، که یک ملت صدا به استغاثه برداشته است.۱۳۷۰/۰۷/۲۵

پیام در پی برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه

تکلیف اسلامی, ضروریات فقه اسلامی, استغاثه مسلمان


هادی روشنگر, [۱۳.۰۸.۲۱ ۱۸:۱۹]

پاسخ به استغاثه ملت فلسطین، تکلیف هر مسلمان


در این لحظه‌ی خطیر، مسلمین جهان باید احساس تکلیف کنند؛ باید وظیفه‌یی را که مسلمانی بر دوش آنان نهاده، درک کنند. از سویی تکلیف حفاظت از سرزمینهای اسلامی است، که از ضروریات فقه مسلمین است؛ و از سوی دیگر پاسخ به استغاثه‌ی ملتی مظلوم ... که پیامبر(ص) فرموده است: هر کس ندای استغاثه‌ی مسلمی را بشنود و پاسخ نگوید، مسلمان نیست(۱). ... و امروز نه یک فرد، که یک ملت صدا به استغاثه برداشته است.۱۳۷۰/۰۷/۲۵

پیام در پی برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه

تکلیف اسلامی, ضروریات فقه اسلامی, استغاثه مسلمان

حدیث


هادی روشنگر, [۱۳.۰۸.۲۱ ۱۸:۲۰]

۱ )


الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج ‏۲، ص ۱۶۴، ح ۵ ؛ تهذیب الاحکام ، شیخ طوسی، ج ۶ ص ۱۷۵ ح ۲۹ ؛ النوادرللراوندی ، سید فضل الله راوندى،‏ ص ۲۱ ؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج ۱۶ ص ۱۷۲ ح ۳ ؛ بحارالانوار،علامه مجلسی ج ۷۱ ص ۳۳۹، ح ۱۲۰ ؛



« مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم‏»،

ترجمه:

امام صادق (ع): رسول خدا (ص) فرمود:کسی که صبح کند و اهمیتی به کارهای مسلمانان ندهد او از آنان نیست و کسی که صدای مردی بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان را سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست.


هادی روشنگر, [۱۳.۰۸.۲۱ ۱۸:۲۶]

<embed type="application/x-shockwave-flash" id="vPlayer48473" name="vPlayer48473" src="http://farsi.khamenei.ir/flash/kh_vplayer_v3.swf" width="581" height="270" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" flashvars="file=https://farsi.khamenei.ir/video-rss?id=48473&playlist=bottom&playlistsize=60&skin=http://farsi.khamenei.ir/flash/skins/kh_svplayer_v3.fkh"></embed>

tj

السلام علیک یا صاحب الزمان

                   السلام علیک  یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجک

السلام علی معز الاولیاء و مذل الاعداء، سلام و درود بر خاتم اوصیاء، مفخر اولیاء، کوکب فروزان

آسمان ولایت و تنها باقیمانده خاندان عصمت علیه السلام که با قیام خود آخرین حلقه از حلقات

مبارزه حق و باطل را به پایان می برد و کاخهای ستم و کنگره های بیداد را برای همیشه درهم

کوبیده و آنچه غایت بعثت انبیاء و کوشش اولیاء بوده در جامعه تحقق خواهد بخشید .

دست من گیرکه این دست همان است که من

بارها از غم هجران تو بر سر زده ام

وصل تو گر در نفس آخر است

از همه عمر آن نفسم آرزوست

اللهم عجل لولیک الفرج والنصر


 

امام على (ع ) در آینه شعر فارسی

امام على (ع ) در آینه شعر فارسی

علیرضا رزمگیر:


پرده در کعبه چو خورشید ز رخ برگیرد

خانه از تابش او جلوه دیگر گیرد

سر زد از ماه رجب ماه شب چاردهى

کز فروغش همه آفاق سراسر گیرد

در سرا پرده حق فاطمه بنت اسد

پرده از چهره تابنده حیدر گیرد

آفرین باد بر آن کودک روشن گهرى

که چو گل تربیت از دامن مادر گیرد

چون نداى ملکوتیش بر آید ز حرم

مصطفى از لب او بوسه مکرر گیرد.

... جز على کیست که در ظلمت شب از ره لطف

خبر از مردم آواره و مضطر گیرد

جز على کیست که در راه مساوات حقوق

خویش را با همه افراد برابر گیرد

... سوخت با آهن تفتیده از آن دست عقیل

که همى خواست ز سهمیه فزون تر گیرد

... جز على کیست که تاءدیب کند خازن را

زیور عاریه با خشم ز دختر گیرد

سر چو بر سجده نهد، تیر ز پایش به درآر

که سر از سجده محال است على برگیرد

عاشق از ضربت شمشیر نمیرد هرگز

جان به جانان چو رسد، زندگى از سر گیرد

تویى آن مظهر اخلاص که تعلیم خلوص

در دبستان تو سلمان و اباذر گیرد.


( منبع : امام على (ع ) فرهنگ عمومى و همبستگى اجتماعى ناشر: مؤ سسه فرهنگى انتشاراتى زهد )


اللهم عجل لولیک الفرج والنصر


مسئله حکومت و زعامت در نگاه حضرت على علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

مسئله حکومت و زعامت در نگاه حضرت على علیه السلام

1. (( فما راعنى الا والناس کعرف الضبغ الى ینثالون على من کل جانب حتى لقد و طى الحسنان و شق عطفاى .

                                                                       ( خطبه سوم نهج البلاغه - خطبه شقشقیه .) ))

مردم ناگهان به شکلى متراکم دور مرا گرفتند. از همه طرف به من هجوم آوردند، تا جائى که حسن و حسین زیر دست و پاى مردم له شدند. لباس هاى من نیز پاره شد.

امام مى فرماید: من حکومت را بخاطر یک هدف قبول کردم و آن هدفى که امیر المؤ منین در این خطبه بیان مى کند براى ما معیار و شاخص است . حکومت از نظر ما و با دید اسلامى یک عبادت است .

(( لولا حضور الحاظر و قیام الحجة بوجود الناصر و مااخذ الله على العلماء ان لایقاروا على کظة ظالم و لاسغب مظلوم لالقیت حبلها على غاربها.( خطبه سوم نهج البلاغه - خطبه شقشقیه .) ))

اولا- مردم مى خواهند پس پیداست که خواست مردم و طلب مردم یک عنصر و یک عامل تعیین کننده است . حضور حاظر، مردم آمدند - خواسته ، مردم اصرار کردند.

ثانیا- و قیام الحجه بوجود الناصر، دیدم که پشتیبان دارم ، مى توانم هدفها و آرمانهاى خود پیاده کنم . اگر احساس مى کردم که نمى توانم قبول نمى کردم .

ثالثا- و ما اخذ الله على العلماء. از طرفى تعهد بزرگى بر دوش من است . به مقتضاى عالم و آگاه بودن و دانا بودن و آن دین است . (( ان لایقاروا على کظه ظالم و لاسغب مظلوم )) ، سیرى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان را نباید تحمل کرد. اینها موجب شد که امام على علیه السلام حکومت را قبول نماید.( حضرت آیت الله سید على خامنه اى ، گفتارى در باب حکومت علوى ، تهران ، حزب جمهورى اسلامى ، صفحات 16، 17، 1867) ))

2. (( اللهم انک تعلم انه لم یکن الذى کان منا منافسة فى سلطان ، و لا التماس شى ء من فضول الحطام ، و لکن لنرد المعالم من دینک ، و نظهر الاصلاح فى بلادک ، فیاءمن المظلومون من عبادتک و تقام المعطلة من حدودک .

                                                                                  ( نهج البلاغه ، بخشى از خطبه 131.)))

پروردگارا تو مى دانى (آنچه واقع شد از ما از محاربه و مقاتله در امر خلافت ) آن نیست رغبت کردن در ملک و پادشاهى و نه جستن چیزى از زیادتى حطام و مال دنیا، ولیکن مى خواهیم نشانه هاى دین تو را بازگردانیم و شهرهاى ترا اصلاح کنیم تا ستمدیدگان از بندگان تو، ایمن شوند و حدود تعطیل شده ترا برپا داریم و اقامه کنیم .

حضرت پس از آنکه ریاست طلبى و ملک و پادشاهى و جمع آورى ثروت را نفى مى کند، مى فرماید جهت اهداف ذیل حکومت و خلافت را پذیرفتم :

الف - بازگرداندن نشانه هاى دین .

ب - اصلاح در شهرها.

ج - امنیت و آسایش ستمدیدگان .

د - اقامه و برپائى حدود تعطیل شده خداوند متعال.

 ( منبع : امام على (ع ) فرهنگ عمومى و همبستگى اجتماعى)ناشر: مؤ سسه فرهنگى انتشاراتى زهد


اللهم عجل لولیک القرج والنصر

عهدنامه در غدیر انتظار با امام منتظر

بسم الله الرحمن الرحیم 

آجرک الله بقیةالله

 غدیرحساس ترین فراز تاریخ است . غدیر یک اتفاق نیست غدیر مهم ترین و اساسی ترین پیام اسلام است .

غدیر پیامی الهی وکتابی همیشه گشوده است تا ما پیوسته  درآن نظر کنیم و راه وروش زندگی را از آن بیاموزیم و به نشانه ی ایمان و وفاداری ، مسئولیت ابلاغ آن را به دیگران در این عصر و در زمان های آینده بر عهده گیریم بر ماست که غدیر را دوباره بیابیم و بیشتر از گذشته با آن آشنا شویم و پیام غدیر را با زدودن گرد و غبار خستگی سال های سخت و طاقت فرسا عصر غیبت ، از ذهن و زبان ، کج روی ها و دسیسه ها و نیرنگ ها نجات بخشیم

تا همگان بدانند و دوباره بدانیم که غدیر حساس تر ین فراز تاریخ است و علی بن ابی طالب و فرزندانشان  تا آخرین وارث غدیر امام مهدی (عجل الله تعال فرجه الشریف)  تنها چراغ هدایت و خورشید فروزان سعادت امروز و هر روز انسان و انسانیت اند

بزرگ را در جایگاهی مهم و حساس از تاریخ قرار داده است و سبب ماندگاری آری غدیر با تمام غرض ورزی ها و تحریف ها و دشمنی ها ، به دلیل روشنی و وضوح و دلالت و تواتر اسنادش سند همیشه زنده تاریخ و حماسه ی جاودانه است که بعد از چهارده قرن به دست ما رسیده که حتی مدعیان مکتب خلافت را نیز به نقل و روایت وا داشته است .

زمان غدیر، مکان غدیر ، اصحاب غدیر ، کلام غدیر، بیعت غدیر، الهی بودن غدیر و علی علیه السلام این رخداد و جاودانگی آن شده است .

آری غدیر امروز زنده است زیرا آخرین  امام وارث  غدیر زنده است. غدیر عصر ما غدیرانتظاراست  و امامت مهم ترین واساسی ترین پیام غدیر در سیمای پر مهر آخرین وارث غدیر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف متجلی است و بر ماست که این پیام را سینه به سینه در ذهن و جانمان زنده نگاه داریم و عصر به عصر و نسل به نسل آن را به آیندگان انتقال دهیم

مردم زمان غدیر پیام الهی رسول خدا را شنیدند، نه تنها شنیدید که با زبان اقرار کردند و به قلبشان پذیرفتند و با دستشان بیعت کردند بعد هم خیلی زود بیعت را شکستند

 ولی ما امروز، روز غدیر انتظار، روزآغاز امامت امام مهدی (عج) می گوئیم:

اماما ما سقیفه ای نیستیم ،صحیفه ای هم نیستیم . امده ایم تا بگوئیم اگر در آخرین حج پیامبر همسفر وجود مبارکش نبودیم ، اگر صحنه ی پر شور غدیر را نظاره گر نبودیم ، اگر از برکه ی غدیر آب ننوشیدیم و از آن آب وضو نساختیم و نماز نگذاردیم .

 اگر نبودیم که به حضرتش با عنوان امیرالمومنین تبریک بگوییم .

اگر نبودیم تا معجزه ی الهی آن روز را که همچون سنگی بر سر حارث فرود آمد ببینیم ولی از لابه لای دست نوشته ها و آثار جاودانی که نسل به نسل دست به دست گشته تا به ما رسیده نوای گرم پیامبر را می شنویم که آن روز در حضور جمعیت 000/120 نفری غدیر فرمودند :

" فلیبلغ الحاضر الغائب و الوالد الولد الی یوم القیام "

" پس این پیام را حاضران به غائبان و پدران به فرزندانشان برسانند تا روز قیامت "

 حالا همه باهم دستهایمان را برای بیعت با امام غدیر عصرمان امام مهدی عج روی قلبهایمان می گذاریم

عرض می کنیم :

 ای آخرین وارث غدیر ای آخرین ذخیره الهی ، دراین عصر تاریکیهای غیبتت ، که دشمنان اسلام برای محو فرهنگ ولایت غدیر و امامت غدیر و محو فرهنگ عاشورا شمشیر ها را از روبسته اند

 با تو ای حجت خدا دست بیعت می دهیم تا با عمل به تکلیف ،  از ارزشهای دین اسلام وفرهنگ غدیر و انتظار  و رساندن پیام پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله به همگان ودفاع از انقلاب اسلامی ایران که ثمره سالهای انتظارمان است تحت فرمان ولی فقیه زمانمان دفاع نمائیم و توطئه های دشمنان را خنثی سازیم و هیچگاه در مبارزه با استکبار جهانی از پای ننشیم و با امر به معروف و نهی از منکر زمینه را برای ظهور و حضورت آماده کنیم و انقلاب اسلامییمان را  که نتیجه سالهای انتظار و ثمره خون شهیدانمان است با دستان رهبری انقلاب اسلامیمان  تقدیم به پیشگاه تو داریم . و گوئیم الحمد لله رب العالمین و بر این عهد و پیمان استوار می مانیم و تن به ذلت نمی دهیم .

ودر پایان سلام و درود بر شما عزیزانی که در روز جمعه هشتم ربیع الاول روز غدیر انتظار (روز شهادت یازدهمین وارث غدیر حضرت امام حسن بن علی العسکری علیه السلام  ، روزی که خداوند خالق هستی اراده فرمود و ردای رهبری و پیشوای مخلوفاتش را بر قامت رعنای و دلربای آخرین وارث غدیر حضرت بقیة الاعظم حجة بن الحسن العسکری (عج) بپوشانید و اطاعتش بر همگان واجب گردانید، با حضور سبز خویش با امام غدیر انتظار عجل الله تعالی فرجه  بیعت کردید. این ایام الله را بهمه عزیزان تسلیت و تبریک عرض می نمایم .

                                                                               اللهم عجل لولیک الفرج والنصر 

آغاز امامت امام زمان (ع) مبارک باد

آغاز امامت امام زمان (ع) مبارک باد

آغاز امامت امام زمان (ع) ، روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 265 ه. ق است ؛ یعنی روز شهادت امام یازدهم (ع) آغاز امامت امام زمان (ع) است

غدیر

غدیر، نه فراموش شدنی است و نه کهنه شدنی

 ماندگار است و پویا و زندگی ساز.

غدیر، تجلی ولایت و رکن حیات معنوی انسان است.


غدیر، روز اکمال دین و اتمام نعمت حق است.


غدیر، آزمایشگاه بود و علی(ع)


وسیله امتحان مدعیان ایمان، تا در جریان اطاعت از رهبری او و پذیرفتن ولایتش، صداقت را در عمل نشان دهند.


و امروز ما دوستداران اهل بیت پیامبر (ص) همواره با تجدید عهد و پیمان خود با آخرین وارث غدیر امام مهدی (عج) پیام غدیر به فرزندان خود و دیگز


 تشنگان و جویندگان عدالت و صلح جهانی برسانیم همانطور پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله در روز غدیر فرمود : 


قال رسول الله (صلی الله علیه وآله) : فَلیُبَلِّغِ الحاضِر الغایِبَ وَالوالِدُ الوَلَدَ اِلی یَومِ القِیامةِ


«پیام غدیر را » تا بر پائی روز قیامت حاضران به غایبان و پدران به فرزندان برسانند.


اللهم عجل لولیک الفرج والنصر